نام اصلی: شهرام ناظری
نام مستعار: شوالیه
تولد: ۲۹ بهمن ۱۳۲۸ - ۱۸ فوریهٔ ۱۹۵۰ (۶۶ سال) - کرمانشاه، ایران
ملیت: ایرانی
سبک(ها): موسیقی سنتی ایرانی - موسیقی کردی - موسیقی مقام ایرانی
استاد(ها): عبدالله دوامی - نورعلی خان برومند - عبدالعلی وزیری - محمود کریمی - محمدرضا شجریان
ساز(ها): سهتار
سالهای فعالیت: از ۱۳۵۴ تا کنون
سازهای برجسته: سهتار
شاگرد(ها): گروه بزرگ همآوازان
علت معروفشدن: خواندن تصنیفهایی از جمله اندک اندک، آتشی در نیستان، شیدا شدم، جهان خرم از آنم
آلبوم معروف: گل صدبرگ - آتشی در نیستان
مشخصات فردی
یکی از ویژگیهای بارز شهرام ناظری نسبت به خوانندگان هم عصرش توجه ویژهٔ وی به اسطورهها و تحقیق و جستجو در خصوص لحنهای حماسی گمشدهٔ آواز ایرانی است.
میگویند او بینیاز از تعریف است و نیست،سنتی میخواند و نمیخواند، نوآور هست و نیست،اخلاق خوش دارد و ندارد و خلاصه مجموعهای از بایدها و نبایدها، بودها و نبودها و مثبتها و منفیهایی است که هر یک از این اضداد در جای خودش زیباست.
نوآوری و ذهن پویای او حتی در سنتی خواندنش مشهود و ملموس است، خط فکری و سیر زندگی اش به اعطای شوالیه و دریافت نشان فرهنگی شرق ختم نشده و نمیشود.
ناظری:من به خاطر اینکه همیشه آدمی خلاق و با جسارت بودهام و آن جسارت هم از ایمان به کاری که داشتم نشات میگرفت فردی پیشرو بودم و همواره چند سال از زمانم جلوتر فکر میکردم. من همیشه وقتی کار جدیدی انجام میدهم یا بعد از هر برنامهای دوستان نزدیکم را جمع میکنم و از آنها میخواهم انتقاد کنند، به آنها میگویم نقاط قوت را میدانم، فقط ضعفها را به من بگویید.
عادات و علائق شخصی
الگو : صبا
بهترین اثر شهرام ناظری از دیدگاه خودش: کار مولوی ، سفر به دیگر سو (خط سوم)
چهرههای هنری جهان از بدو خلقت : میکل آنژ، پیکاسو، موتزارت یا بتهوون.
بهترین کشور اروپایی برای اجرای برنامه: فرانسه، اسپانیا و ایتالیا.
این خواننده پیشکسوت که با کتاب و ادبیات هم مأنوس است، درباره کتابهایی که بر او تأثیر گذاشتهاند گفت: فکر میکنم تأثیرگذاری کتابها به دورههای خاصی از زندگی بستگی دارد؛ در دورههای مختلف، کتابهای متعددی بر من تأثیر گذاشتهاند. در میان آنها آثار رومن رولان، «صد سال تنهایی» مارکز و «رهایی از دانستگی» اثر کریشنا مورتی که زمانی خیلی روی من اثر گذاشت، از تأثیرگذارترین کتابها برای من بودهاند. کتابهایی هم هستند که نمیشود از آنها گذشت؛ مثل «مثنوی مولانا»، «شاهنامه» فردوسی و «دیوان حافظ». همینطور نمیتوانم از آثار شاعران معاصر مثل فروغ فرخزاد و مهدی اخوان ثالث نام نبرم. من دستی در مطالعه دارم و هر دوره از زندگیام با یک سری کتاب همراه بوده است که اگر بخواهم همه آنها را نام ببرم، خیلی طولانی میشود.
دوران زندگی
در خانوادهای کرُد و آشنا با موسیقی و شعر به دنیا آمد. صدای دلنشین را از پدر و مادرش به یادگار دارد ،وی از دوران خردسالی توسط مادرش با شعر و آواز آشنا شد،البته پدرش نیز صدای لطیفی داشت و ضمن آشنایی با گوشهها و ردیفهای آواز ایرانی، سهتار هم مینواخت.او از سبک قدما و خوانندگان آن دیار به خصوص «شیخ داوودی» خوانندهٔ بزرگ آن زمان بهره گرفته و نیز داشتههایش را در اختیار فرزندش گذاشت. بزرگ این خانواده، استاد حاجی خان ناظری (پرویز خان پورناظری) خود از شاگردان درویش خان و کلنل وزیری بوده است. اکثر موسیقیدانان کرمانشاه توسط وی با نت و موسیقی اصیل ایرانی آشنا شدهاند.
رادیو کرمانشاه
محیط مناسب هنری موجب شد تا شهرام بتواند در سن ۹ سالگی اولین برنامهٔ هنری خود را در رادیوی کرمانشاه همراه با تار زنده یاد درویشی، از نوازندگان معروف آن زمان کرمانشاه، اجرا نماید. پس از آن در سن ۱۱ سالگی نیز توانست در رادیو تلویزیون ایران چند برنامهٔ دیگر آواز ایرانی اجرا کند. او برای پر بارتر کردن درک موسیقی خود ارتباط بیشتری با پسر عمویش کیخسرو پورناظری و درویش نعمت علی خراباتی برقرار کرد که این ارتباط تأثیر بزرگی بر فهم او از موسیقی محلی و کردی ایران داشت.
تهران
ناظری همواره در پی بهره بردن از مکاتب و استادان مختلف بوده است. در سال ۱۳۴۵ برای بهرهگیری از محضر اساتیدی چون عبدالله دوامی، نورعلی خان برومند، عبدالعلی وزیری و محمود کریمی، عازم تهران شد.
سه تار
همزمان با آموختن آواز به آموختن ساز سه تار هم پرداخت و از جمله کسانی بود که بیشترین حشر و نشر را با استاد نامدار سه تار؛ استاد احمد عبادی داشت و نیز در این مسیر از دانش و تواناییهای استادانی چون محمود تاجبخش، جلال ذوالفنون و محمود هاشمی (سازنده معروف سه تار) نیز نکتهها آموخت، ضمن آنکه در دورهای که رضا قاسمی در آلبوم گل صدبرگ با ناظری همکاری میکرد، از وی هم نکات قابل اعتنایی فرا گرفت.
تبریز
وی به مدت یک سال نیز در تبریز با نوازندگان و موسیقیدانان آن دیار مانند غلامحسین بیگجه خانی و فرنام قیطانچیان که خود از شاگردان اقبال آذر بودند در زمینه موسیقی ایرانی کار کرد.
رادیو تلویزیون ایران
در سال ۱۳۵۴ بنا به پیشنهاد نورعلیخان برومند به استخدام رادیو تلویزیون ایران درآمد و اولین برنامهٔ خود را با گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی با مثنوی مولوی و ترانهای از شیخ بهایی اجرا کرد، پس از آن با گروه عارف به سرپرستی حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان کار خود را ادامه داد. در سال ۱۳۵۵ در نخستین آزمون موسیقی سنتی ایران با نام باربد شرکت کرد و توانست «مقام نخست» را در رشتهٔ آواز در این آزمون بدست آورد. در سال ۱۳۵۶ همراه با گروه سماعی به سرپرستی اصغر بهاری و حسن ناهید برای اجرای کنسرت در جشنوارهٔ توس انتخاب شد
همکاری با هنرمندان
از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ با تلاش پیگیر و بی وقفه، آلبومهای چاووش ۲، ۳، ۴، ۷ و ۸ را با همکاری گروه چاووش، گروه شیدا و گروه عارف به سرپرستی محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان، آلبوم مثنوی موسی و شبان را با همکاری جلال ذوالفنون و بهزاد فروهری، بنمای رخ را با همکاری نوازندگان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران و گروه مولانا به سرپرستی جلیل عندلیبی، آلبوم صدای سخن عشق را با همکاری گروه تنبور شمس و مرا عاشق را با همکاری گروه عارف به سرپرستی پرویز مشکاتیان تهیه کرد.
کاروان شهید
نقطه عطف اول کاری شهرام ناظری را باید در ضربی شوشتری و تصنیف معروف کاروان شهید جستجو کرد. این اثر را استاد محمد رضا لطفی ساخته و ناظری در مایه شوشتری خوانده است.
کار فضایی حماسی دارد و استفاده از مثنوی معروف هوشنگ ابتهاج (سایه) در این کار، وجهی تراژیک به آن بخشیده است. صدای ناظری در این اثر پر انرژی و جوان و جسور است و در بخشهای اوج کار، حماسی و تاثیرگذار. این اثر بعدها تحت عنوان چاووش ۷ منتشر شد.
سایه
ناظری همراه استاد لطفی مثنوی معروف سایه را در دستگاه ماهور هم خواند که تنها نسخهای از آن گاه به گاه از تلویزیون پخش میشود. اورتور(درآمد) این کار و ضربیای که آواز ناظری روی آن خوانده میشود، در آلبوم چاووش ۶ با صدای آقای شجریان هم خوانده شده است. آلبومی که تصنیف معروف ایران هم در ادامه این آواز و ضربی آمده است.
تدریس
او در سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴ به روشهای مختلف مشغول تدریس موسیقی و ردیفهای آوازی به علاقهمندان گردید. در این دوران آثار زمستان، بشنو از نی و نجوا را منتشر نمود. از سال ۱۳۶۴ به بعد با همکاری گروههای موسیقی ایرانی کارهای زیبایی را به بازار موسیقی عرفانی و اصیل ایرانی عرضه ساخت که از درخشانترین این آثار میتوان شورانگیز با همکاری حسین علیزاده، گل صد برگ و آتش در نیستان با همکاری جلال ذوالفنون، یادگار دوست و ساقینامه ۱ و ساقینامه ۲ را با همکاری کامبیز روشن روان نام برد. در این سالهاست که آلبوم بیقرار را با همکاری گروه جلیل عندلیبی و همچنین کنسرت اساتید موسیقی ایران را با همکاری گروه اساتید (گروه فرامرز پایور) منتشر نمود.
دهه هفتاد
در سالهای دهه هفتاد خورشیدی آثار بسیاری را اجرا نمود که از آن جمله میتوان به آلبومهای نوروز (آلبوم) با همراهی حسین علیزاده، مهتاب رو با گروه تنبور شمس و دل شیدا با آهنگسازی فرامرز پایور اشاره نمود.
ناظری و گروه کامکارها
همکاری ناظری با کامکارها نیز منجر به آفرینش دو اثر ماندگار به نامهای کنسرت کامکارها ۷۶ و کنسرت ۷۷ گشته است. وی با انتشار دو آلبوم ساز نو آواز نو و به ویژه سفر به دیگر سو مسیر نوینی از موسیقی خویش را نمایان ساخت، بطوریکه سفر به دیگر سو را دکترین موسیقایی خود میداند.
دهه هشتاد
در دهه هشتاد خورشیدی به پژوهش و مسیریابی برای ارائه موسیقی نوین پرداخت. پژوهش بر نحوه اجرای شاهنامه فردوسی و پروژه مولوی که در سال جهانی مولانا از فعالیتهای وی در این سالها میباشد. وی در این سالها چندین آلبوم دیگر منتشر کرد که آثار آواز اساطیر، لیلی و مجنون (آلبوم)، لولیان، مولویه (آلبوم) و سفر عسرت از آن جمله میباشند.
روحیه تکرار ناپذیری
ناظری خوانندهای است که در آثارش روحیه تکرار ناپذیری دارد و همواره تلاش نموده است که نگرش و تجربهای جدید را در آواز و موسیقی بوجود آورد. وی تحریرهای ریتمیک و خاصی را از سالهای پایانی دهه هفتاد خورشیدی در آثارش استفاده نمود، از جمله این آثار میتوان به آلبومهای ساز نو آواز نو، سفر به دیگر سو، لولیان و مولویه (آلبوم) اشاره کرد.
توجه خاص به مولانا
وی در بیشتر آثارش از شعرهای مولانا بهره برده و طی ۳۰ سال فعالیت توانسته سبک جدیدی از موسیقی که آمیخته به ادبیات حماسی و عرفانی ایران است را بوجود آورد.
ناظری در اجرای شعرهای مولوی پیشرو تمامی خوانندگان بوده است. آلبوم مثنوی موسی و شبان و صدای سخن عشق رویکرد جدیدی به موسیقی و شعر عرفانی محسوب میشود که او در سالهای پایانی دهه پنجاه و سالهای آغازین دهه شصت خورشیدی از خود بر جای گذاشت.
هشتصدمین زادروز مولوی
همچنین در سال ۱۳۶۴ به مناسبت گرامی داشت هشتصدمین زادروز مولوی دو اثر گل صد برگ و یادگار دوست را منتشر کرد. اثر یادگار دوست به عنوان اولین سمفونی ایرانی و گل صد برگ به عنوان یکی از پرفروش ترین آثار موسیقی ایران، هر دو انقلابی در موسیقی سنتی ایران بوجود آوردند. این یادواره بار دیگر دو دهه بعد برای بزرگداشت مولانا، تکرار شد. از دیگر آثار برجسته ایشان که بر روی شعرهای مولوی اجرا شده میتوان به آلبوم مولویه (آلبوم) نیز اشاره کرد که از سوی بوستون گلوب و لس آنجلس تایمز به عنوان یکی از پنج آلبوم برتر موسیقی سال ۲۰۰۷ در سطح جهان انتخاب گردید.
علت علاقه به شعر مولانا
خودش میگوید به دلیل اینکه متولد کرمانشاه بود، به دنبال فرهنگ حماسی می گشت تا غزل و شعر عاشقانه. چون احساس می کرد به نوعی موسیقی سنتی ما به سمت نوحه سرایی پیش می رفته.
شاهنامه خوانی
وی نخستین خوانندهای است که برای شاهنامه خوانی پژوهشی چندین ساله کرد و در آمریکا، فرانسه و تونس اجراهای صحنهای شاهنامه خوانی داشته است.
ناظری شاهنامه را در سه بستر ارائه میدهد
اجرای شاهنامه و ارائهٔ آن با موسیقی مقامی، برگرفته از فضای فکری و قومیتهای ایرانی. این نوع، در آکادمی کارتاژ تونس که یک شهر تاریخی با پیشینه ۴ هزار ساله است و همچنین در جشنواره سن فلوران فرانسه اجرا شده است.
اجرای شاهنامه با ارکستر بزرگ کلامی بر مبنای موسیقی دستگاهی. در این بخش ناظری به همراه کیوان ساکت بر روی شاهنامه کار کرده است.
برداشت سوم نیز اجرای شاهنامه با گروه اینترنشنال در نیویورک با همراهی حافظ ناظری است که نمونه آن در سال ۲۰۱۰ در سالن کارنگی هال نیویورک اجرا شده است.
او با تلاشها و اجراهایی که داشته است راه را برای شاهنامه خوانی خوانندگان جوان هموار کرده است.
این هنرمند به جهت روحیه خلاقانه و تکرار ناپذیری اش بسیار معروف است. از این رو آثارش همراه با پژوهشهای موسیقیایی و نوآوریهای بکر همراه میباشد. وی نخستین خوانندهای است که ساز تنبور را همراه با گروه تنبور شمس به صورت شایسته و گستردهای به دوستداران موسیقی شناساند. همچنین اجرای شعر نو به صورت آواز بر موسیقی ایرانی در سالهای پایانی دهه پنجاه خورشیدی برای نخستین بار توسط وی انجام شده است.
ناظری در زمینه آوازهای قدیمی ایران هم تجربههایی دارد که در آلبوم آواز اساطیر آن را عرضه عمومی کرد.
اجراهای زنده
او اجراهای زنده بسیاری را در داخل و خارج از کشور داشته. اجراهای وی همیشه با تحسینهای فراوانی در سطح جهان همراه بوده، بطوریکه بارها جایزه های جشنواره های هنری بین المللی را بدست آورده است.
شهرام ناظری از دوران نوجوانی بارها به روی صحنه رفته و برنامه زنده اجرا نموده است. اجراهای او در سالنهای مشهور دنیا همچون «کارنگی هال» و کداک تیاتر باعث آشنایی بسیاری از غیر ایرانیان با موسیقی سنتی ایرانی شده است.
اجراهای زنده در داخل کشور
وی تنها خواننده برجسته ایرانی است که با وجود امکانات محدود سالن شهرستانهای ایران به جهت علاقهای که به مردم دارد بطور پیوسته در شهرستانهای مختلف اجرای زنده داشته است. اجراهای او در شهرهای آمل،رشت، نور، چالوس، خوی، بوشهر و قزوین از آن جمله میباشند.همچنین وی پس از زلزله بم کنسرتی به صورت رایگان برای مردم زلزله زده در کنار ارگ تاریخی بم اجرا کرد.
اجراهای زنده در خارج از ایران
او در سالنها و جشنواره های معروف دنیا اجراهای صحنه ای بسیاری داشته که از آن جمله می توان به فستیوال اکس پرونس فرانسه ،فستیوال آویگنون فرانسه ، تئاتر شهر پاریس ، جشنواره تابستانی توکیو دانشگاه توکیو، سالن اسکار (کداک) لس آنجلس ، رویال آلبرت هال لندن، باربیکن ، سالن فستا دل پیپل ایتالیا ، جشنواره بیتدین لبنان ،فیلارمونی آلمان ، انجمن آسیایی ، موسسه جهانی موسیقی ، آکادمی موسیقی بروکلین در نیویورک ، جشنواره اروپایی رم در ایتالیا ، جشنواره سائوپولو در برزیل، جشنواره فاس مراکش، فستیوالهای فلورانس ، ونیز، بارسلون، مادرید، ژنو، بروکسل ، آمستردام ، استکلهم، نروژ(اسلو) و کپنهاگ اشاره کرد.
نشان لژیون دونور
بزرگترین نشان فرهنگی فرانسه به نام لژیون دونور به شهرام ناظری، خواننده موسیقی سنتی ایران اهدا شد.
این نشان طی مراسمی در ساعت هشت شنبه شب (به وقت فرانسه) ۲۸ سپتامبر (هفتم مهر) ۲۰۰۷در تئاتر شهر پاریس (Theatre de la Ville) به شهرام ناظری اعطا شد.
نشان لژیون دونور سه درجه دارد که آقای ناظری بالاترین درجه آن، شوالیه لژیون دونور را دریافت نمود.وی در خصوص دریافت این جایزه گفت: این نشان شوالیه را به هنرمندانی اهدا می کنند که قدمهای نویی در راه هنر برداشته و در راه فرهنگ، حرکت و جهشی به وجود آورده باشند، علت اینکه من را برای این نشان انتخاب کردند این بوده که توانستم در طیف فرهنگی غربیها و معرفی فرهنگ شرق به غرب، تأثیرگذار باشم و در عین حال یکی دیگر از علتها معرفی مولانا جلال الدین رومی بلخی به غرب و تأثیری بوده که در این راه داشتم.
اهدای نشان لژیون دونور به شهرام ناظری در سالی صورت گرفت که از سوی سازمان علمی فرهنگی ملل متحد (یونسکو) به نام مولانا جلال الدین رومی، شاعر و عارف بزرگ پارسی گوی نامگذاری شده بود.
شهرام ناظری نشان لژیون دونور را بزرگترین هدیه ای توصیف کرد که ظرف سه دهه اخیر دریافت کرده و گفت:ارج کارهایی را که در راه معرفی مولانا انجام دادم گرفتم و خیلی از این بابت خوشحالم.
رژیم غذایی یک خواننده
این قاعده مشخصی ندارد و بنا بر ویژگیهای فردی هر خوانندهای متفاوت است؛ بستگی به فیزیولوژی بدن خواننده، اقلیم جغرافیایی، فرهنگ خانواده و… خواننده دارد ،ولی به هرصورت نه فقط خواننده، بلکه هر کسی در حد متوسط و نه افراطی بلکه در حد تعادل همه چیز را رعایت کند خوب است؛ نباید تعصب زیاد داشته باشیم.
عوامل موثر بر صدای خوب
به هرحال جنس صدا و ویژگی آن (خوبی و بدی) به ژن و ارث بستگی دارد. ولی اگر صدایی خوب و دلپذیر باشد، برای خواننده شدن کافی نیست؛ مثل یک ساز خوب است که در صورت نبودن یک نوازنده توانا به درد نمیخورد.
توصیهای برای طرفداران
دوست دارم طرفدارانم به اصل و ذات هنر توجه کنند و پیام هنرمند را بگیرند، او را حمایت کنند تا در راهی که انتخاب کرده است با استحکام بیشتری حرکت کند.
یک دهان خواهم به پهنای فلک
اینکه من مثل اژدها میخوانم حرفی نبود که به این راحتی از دهان من بیرون بیاید. شرایطی بود و بحثی درگرفته بود. بعد از یکی از کنسرتهایم جمعی از خوانندگان آمده بودند و انتقاد و سوال درباره دست تکان دادن من در حین کنسرت مطرح بود. چون عادت خوانندگان سنتی این نیست که دستشان را تکان بدهند. از قدیم به آنها درس میدادند که انگار شما در مقابل سلطان و شاه آواز میخوانید و مبادا دستتان را تکان بدهید؛ چون ممکن است شاه از چرت بپرد و عصبانی بشود و بدهد سی و دو دندانتان را بکشند و سر از بدنتان جدا کنند! چون من همواره سنت شکن بودم، فکر نمیکردم در مقابل شاه هستم و گفتم در مقابل مردم باید تمام حسم را بروز بدهم و با آنها ارتباط برقرار کنم. در نتیجه فکر کردم در موسیقی سنتی هم خواننده میتواند هم ایستاده آواز بخواند و هم دستش را تکان بدهد و در حدی که از شئون هنری خارج نشود، راحت باشد و با مردم ارتباط برقرار کند.
به هرحال، در پاسخ به این عده منتقد گفتم من اصلا خواننده کنسرتی هستم و فرم آواز و کنسرت من هم با دیگران متفاوت است. این حماسهای که در صدایم است و فضاهای سورئالی که با صدایم تصویر میکنم، در حقیقت صدا و فرم خاصی میخواهد و به قول مولانا: «یک دهان خواهم به پهنای فلک» و باید یک نهنگ یا اژدهایی باشی تا بتوانی این گونه داد بزنی و این طور با جامعه خودت ارتباط برقرار کنی. داستان این بود که برخی خبرنگاران به صورت لخت و با لعاب بیشتری این گفته مرا نقل کردند. به هرحال، اصل و ریشه این سخن من واقعا به همان مصراع شعر مولانا باز میگردد که یک دهان خواهم به پهنای فلک؛ من وقتی روی صحنه هستم کاملا این حس را دارم و فکر میکنم هنرمند وظیفه بزرگی به عهده دارد. من گاهی وقتها روی صحنه که میروم، احساس میکنم خیلی خیلی بزرگ شدهام؛ مثل بودا، به همان بزرگی و به همان وزن. احساس میکنم وظیفه و پیام بزرگی برای مردم دارم که باید به همه جهان ابلاغ کنم و فکر میکنم دهان من الان به پهنای فلک است.
آواز موسیقی امروز ایران
باید ریشه سست شدن بنیان های آواز را در آموزش جست و جو کرد. باید آموزش موسیقی را اصلاح کرد تا خوانندگان نسل آینده درست و اصولی تربیت و وارد فضای حرفهای شوند. به هر حال اگر آموزش در همه حیطه های هنری به صورت درست و اصولی بنیان گذاشته شده و دنبال شود و همه حیطه های هنری به ویژه آموزش آواز ایرانی بر مبنای استانداردهای لازم اتفاق افتد؛ نتیجه بهتری رخ خواهد داد. این موضوع نه تنها در رابطه با آواز که در ارتباط با سایر رشتههای هنر موسیقی صدق میکند.
لزوم حضور اساتید بزرگ موسیقی ایران در بطن رخدادهای هنری کشور
جامعه هنر و نسل امروز به تجربیات نسل گذشته موسیقی ایران نیاز دارند. به هر حال ما فکر میکنیم که همه ما بیشتر باید به متن جریانات هنری ورود پیدا کنیم. به عنوان نمونه من خود در تمام این سالها در حاشیه فعالیت می کردم ، کمتر به متن ورود پیدا می کردم و تنها در حیطه فعالیت حرفهای خود در عرصه موسیقی حضور داشتم. اما وقت آن رسیده است که به بطن جریانات موسیقی ورود پیدا کنیم و به مسئولان برای بهبود شرایط موسیقی، رفع نواقص و کاستیها، شناسایی و مرتفع ساختن نیازهای حوزه موسیقی، و ارائه راهکارهای حل مشکلات این حوزه مهم هنری مشورت دهیم.
هشدار درخصوص تقلید آواز
بزرگترین معضل آواز امروز شبیه خوانی و تقلید در این عرصه است و این اتفاقی ناخوشایند برای آواز اصیل ایرانی و حتی خطری بزرگ برای آن است. اگر روزگار معاصر را به شش دوره تقسیم کنیم؛ باید به این موضوع صحه گذاریم که آواز در هیچ دوره ای تقلیدی نبوده است. این خواننده آواز اصیل ایرانی در ریشه یابی این معضل میگوید: مشکلات آواز در میان نسل آینده را گناه جوانان نمیدانم؛ این گناه دوران است. شرایط نامناسب سبب شده تا هنرمندان جوان به تقلید روی آورند، چرا که امکان پرورش قدرت خلاقه آنها فراهم نشده است. این اتفاق شاید به این دلیل رخ داده که مراکز هنری امروز خط و مشی مناسبی برای تربیت جوانان نداشته اند.
کنسرت شهرام ناظری در شهر تاریخی کارتاژ
شهرام ناظری در مرداد ۱۳۸۹ به اتفاق گروه فردوسی برای شرکت در چهل و ششمین دوره جشنواره موسیقی کارتاژ به تونس رفت. در این جشنواره گروههای موسیقی بیش از سی کشور از سراسر جهان حضور داشتند و شهرام ناظری نیز به اتفاق گروهی از نوازندگان تحت عنوان گروه "فردوسی” در تاریخ ۱۹مرداد (۱۰ آگوست) به اجرای قطعاتی از موسیقی مقامی بر اساس اشعار شاهنامه (داستان ضحاک و کاوه آهنگر) پرداخت.
این جشنواره که یکی از جشنواره های مهم موسیقی در جهان محسوب می شود در شهر چند هزارساله کارتاژ تونس برگزار شد و کنسرت شهرام ناظری نیز در بهترین سالن این شهر یعنی در تالار”تئاتر آنتیک” به اجرا درآمد. در این کنسرت که ششمین برنامه رسمی از پروژه شاهنامه خوانی ناظری در خارج از کشور محسوب می شد فرید الهامی( آهنگساز) و نوازنده تنبور، سعید نایب محمدی عود، محمد جابری دف،صابر نظرگاهی دیوان و یونس پاکنژاد کمانچه نواختند و قطعات با تدوین ناظری ارائه شدند.
کنسرت خیریه
این استاد و شوالیه موسیقی ایران در مهر ۹۲ با اجرای کنسرت های خیریه برای بیماران سرطانی سنندج ،بیماران جزامی مهاباد و کودکان سوخته شده در مدرسه ای در شهر پیرانشهر نشان داد که هنر والا می تواند در خدمت مردم قرار بگیرد و هنرمند وسیله ای باشد تا خداوند به وسیله آن نشان دهد بندگانش را هیچگاه فراموش نخواهد کرد.
ناظری در جشن تولد خسرو آواز ایران-مهر ۱۳۹۲
شهرام ناظری میهمان خاص مراسم جشن تولد خسرو آواز ایران؛استاد محمدرضا شجریان بود و برای وی آواز تولدت مبارک را اجرا نمود. ناظری همچنین با ساز سه تار قطعه «تو افلاطون جالینوس مایی» را برای شجریان خواند که به شدت مورد توجه همه قرار گرفت و اشک شوق را به چشمان شجریان آورد.
زندگی شخصی
پسر شهرام ناظری؛حافظ ناظری متولد سال ۱۳۵۸ در تهران می باشد.حافظ یادگیری موسیقی را از سه سالگی در نزد پدر آغاز کرد. او نوازنده توانای سه تار و دف میباشد و سازی هم با الهام از ساز سه تار و به نام حافظ (با الهام از نام حافظ شیرازی) ساخته است. وی فارغ التحصیل رشته آهنگسازی و رهبری ارکستر از کشور آمریکاست.
مسئولیت و مقام ها
تدریس به علاقمندان
افتخارات
کسب مقام نخست در نخستین آزمون موسیقی سنتی ایران با نام باربد
دریافت جایزهٔ «بهترین موسیقی عرفانی جهان» در سال ۱۹۹۷ میلادی در جشنوارهٔ فاس مراکش. وی پس از دریافت این جایزه از سوی مطبوعات آمریکا لقب پاواروتی ایران را نیز دریافت کرد.
دریافت نشان لژیون دونور «شوالیه ادب و هنر» از سوی دولت فرانسه در مهرماه ۱۳۸۶ (اکتبر ۲۰۰۷). این نشان بالاترین نشان فرهنگی فرانسه است و پاس داشتی است از طرف دولت فرانسه به هنرمندانی که تلاش ویژهای در جهت اعتلای فرهنگ و هنر دارند.
دریافت عنوان هنرمند برتر آسیا از طرف مجمع آسیاسوسایتی. در این مراسم بان کیمون دبیر کل سازمان ملل متحد تقدیر ویژهای از شهرام ناظری به عمل آورد.
دریافت جایزهٔ «اسطورهٔ زنده» از دانشگاه یوسیاِلاِی.
دریافت نشان طلایی سماع بارگاه مولانا از دست اسین چلبی نواده مولانا در سال ۱۳۸۶ در شهر قونیه ترکیه.
انتخاب به عنوان رییس افتخاری مرکز مولانا پژوهی دانشگاه سلجوق در ایران.
دریافت کلید طلایی شهر خوی و مقبرهٔ شمس در جشنوارهٔ بین المللی شمس تبریزی در آبان ۱۳۸۶.
دریافت لوح سپاس از شهرداری شهر ایرواین کالیفرنیا به پاس قدردانی از تلاشهای شهرام ناظری در ترویج پیام معنوی صلح در قالب موسیقی و شعرهای مولوی
نامگذاری روز ۲۵ ماه فوریه سال ۲۰۰۶ به نام «شهرام ناظری»، توسط رئیس شواری شهر و شهردار سن دیه گو در حوزهٔ جغرافیایی سندیهگوی ایالت کالیفرنیا. در مدت کوتاهی پس از این نامگذاری، کنگرهٔ آمریکا نیز با اهدای لوح سپاس از وی تقدیر نمود.
دریافت تقدیرنامه از سوی دانشگاه هاروارد به دلیل نقش موثر ناظری در معرفی مولوی به دنیای غرب و نوآوری در موسیقی ایرانی و جذب مخاطبان غربی.
آلبوم مولویه از سوی بوستون گلوب و لس آنجلس تایمز به عنوان یکی از پنج آلبوم برتر موسیقی سال ۲۰۰۷ در سطح جهان انتخاب گردید.
آثار
منتشر شده
چاووش ۲
چاووش ۳
چاووش ۴
چاووش ۷
چاووش ۸
مثنوی موسی و شبان، ۱۳۵۸
صدای سخن عشق، ۱۳۵۸
باد صبا (باد صبا میآید)
زمستان
نجوا، پاییز ۱۳۶۳
بشنو از نی
گل صد برگ (به یاد هشتصدمین سال تولد مولانا)
بنمای رخ – شعر و عرفان، مرداد ۶۳
یادگار دوست، ۱۳۶۴
بهاران آبیدر، بهمن ۱۳۶۴
لاله بهار، ۱۳۶۵
کیش مهر
بیقرار
شورانگیز، تالار وحدت، تابستان ۱۳۶۷
در گلستانه، زمستان ۱۳۶۶
ساقینامه ۱ (سوتهدلان)
ساقینامه ۲ (نسیم صبحگاهی)
آتش در نیستان، ۱۳۶۷
کنسرت اساتید موسیقی ایران، پاییز ۱۳۶۸
چشم به راه، اردیبشت ۱۳۷۰
سخن تازه
کنسرتی دیگر، بهار ۷۲
دل شیدا، زمستان ۱۳۷۱
مهتابرو
حیرانی
لیلی و مجنون ضبط ۱۳۶۸
کنسرت کامکارها ۷۶، تابستان ۷۶
کنسرت ۷۷، مهر ۱۳۷۷
ساز نو آواز نو
آواز اساطیر یا نغمههای ساسانی (شاهنامه کردی)
سفر به دیگر سو، ۱۹۹۸
غم زیبا، بهار ۸۲
لولیان
مولویه که به شور رومی نیز معروف است ۲۰۰۷
سفر عسرت
امیرکبیر ۱۳۹۰ ضبط از اجرای زنده در گرگان
منتشر شده تنها در اروپا
نوروز (ایران کردستان) – سرپرست گروه: حسین علیزاده – اجرا ۱۹۹۰ آلمان – انتشار ۱۹۹۵- ناشر شرکت:World network
بیعت با مولوی: شهرام ناظری و گروه دستان،قطعههای این آلبوم همان قطعههای آلبومهای ساز نو آواز نو و سفر به دیگر سو میباشد.
دیداری
سلیمانیه عراق – کردی
گل صد برگ – کنسرت آمریکا
صدای سخن عشق – کنسرت لندن
آتش در نیستان
شورانگیز
گروه کامکارها – مجموعهٔ ورزشی انقلاب، تابستان ۷۶
کنسرت ۷۷
شور رومی یا مولویه، ارائه شده به جایزهٔ گرمی
دیگر آثار
بیست سال با آثار پرویز مشکاتیان، تابستان ۸۲ (در این آلبوم شهرام ناظری تنها آهنگ «محبوب من وطن» را خوانده است.)
کنسرت افشاری ۶۲
قطعههایی آوازی که به اشتباه به مناجاتهای ناظری معروف شدهاند و برخی اوقات از رادیو پخش میشوند.(این آثار بدون اجازهٔ استاد از رادیو پخش شده است و همگی بدون موسیقی اند.)
نقل قول و خاطرات
شهرام ناظری: یک هنرمند متعهد حتما به نوعی سیاسی هم هست؛ یعنی هنرمند واقعی به مردمش فکر میکند، به انسان، به تاریخ و به اجتماعش میاندیشد و به طور کلی دغدغههایی در زمینه مسائل جاری مملکتش دارد.
دکتر داریوش صفوت؛ بنیانگذار مرکز اشاعه و حفظ موسیقی سنتی، ارزش صدای ناظری را در ویژگیهای حماسی آن تشخیص داد و چنین تشریح نمود که:
در صدای ناظری لنگرها، دندانهها و آکسنهای خاصی وجود دارد که به آن حس حماسی بخشیده است. این لحن حماسی قرنها پیش در آواز ایرانی وجود داشته اما به دلیل مسائل تاریخی کمرنگ شده و به تدریج از بین رفته است.
ابوالحسن مختاباد؛ منتقد موسیقی : این خواننده آثار سنتی ایرانی ، مولانا را به اهالی موسیقی و در واقع عموم مردم شناساند.