در سه دهه اخیر، تلویزیون ایران نتوانسته هم پای سینما پیشرفت کند و چه بسا پسرفت های آشکاری هم داشته است. همان انفعال و ناموزونی که در تمام سیاست ها و فعالیت های صداوسیما می بینیم در برخوردهای تلویزیون با سینما هم شاهدیم.
تلویزیون در ساخت برنامه های نقدسینمایی، طی فرآیندی از برنامه «هنر هفتم» به برنامه«هفت» رسیده است! هنر هفتم در روزهای بعد از جنگ در فضایی بسیار رادیکال تر از امروز، از هر برنامه سینمایی در سال های اخیر به مراتب بهتر و با کیفیت تر بوده است. روند نقد و بررسی فیلم های نمایش داده شده در این برنامه، تنوع گرایش های تحصیلی و تخصص دعوت شدگان به آن در یک هم نشینی دلپذیر با اجرای مسلط، صدای گرم، سیمای جذاب و دانش «اکبر عالمی» چنان برنامه ای پدید آورد که نسلی از منتقدان سینمایی تربیت کرد.
بعد از آن و در انفجار شبکه های تلویزیونی مختلف، با برنامه هایی مثل «سینما 4»، «سینما اقتباس»، «سینما یک» و ... تلویزیون تلاش کرد به خاطره خوش «هنر هفتم» نزدیک شود اما به غیر از مواردی معدود مثل دوره کوتاهی از برنامه «سینما 4»، شکست پشت شکست برایش به همراه داشت.
اگر برنامه «90» را نقطه اوج برنامه سازی تلویزیونی بدانیم، هفت به دوران پسا 90 تعلق دارد و با همان الگو و رویکرد شکل گرفته است. آنچه می آید، دو دلیل عمده ضعف برنامه «هفت» در جذب تماشاگر است:
از فردوسی پور بودن پشیمان بشوید! خواهش می کنم!
در تمام خبرهای پیش تولید برنامه هفت ذکر می شد: «90 سینمایی به زودی به تلویزیون خواهد آمد.» همین برخورد، رویکرد و الگوی اشتباه تلویزیون در تولید یک 90 سینمایی، بنیان غلطی بنا نهاد و هفت را به گردابی افکند که رهایی از آن تا به حال و در سه دوره متفاوت این برنامه میسر نشده است.
در واقع مهمترین ایراد این برنامه را بایددر استراتژی غلط و الگوبرداری اش از 90 جستجو کرد. نداشتن درک درست از تفاوت میان فضای عامه پسندانه پیرامون فوتبال و فضای کاملا هنری سینما از یک سو و سعی در نزدیک کردن این فضای هنری به هیاهوی فوتبال از سوی دیگر، نه فقط اشتباهی استراتژیک که نشانه ای است از بیگانگی مدیران تلویزیون با مدیوم سینما.
تلاش برای جلب نظر عامه مردم از طریق پرداختن به موضوعات حاشیه ای، اتفاقی که به خصوص در دوره سوم و آمدن «بهروز افخمی» در حال رخ دادن است، نشان می دهد مدیران سازمان و سیاستگزاران این برنامه حتی در الگوبرداری و شناخت دلایل موفقیت و محبوبیت 90 هم دچار کژفهمی هستند. آری؛ در تمام دنیا مهمترین جذابیت سینما برای عامه مردم، حاشیه های این حرفه و ستاره های سینما است؛ ولی چطور می توان توقع داشته در سینمایی که تیشه به ریشه ستاره سازی زده و در تلویزیونی که با هر شکل نمایش ستاره ها و اخبار حاشیه ای مربوط به آنها ضدیت دارد، برنامه ای عامه پسند تولید کرد که نه هم ردیف برنامه ای مثل 90 بلکه حتی با فرسنگ ها فاصله نسبت به آن مخاطب جذب کند؟
پس اصولا قدم گذاشتن در مسیر جذب مخاطب انبوه، رویکرد اشتباهی برای هفت بوده است. هفت از ابتدا باید بنیانش را بر برنامه ای جدی و انتقادی می گذاشت؛ چیزی شبیه نسخه امروزی شده «هنر هفتم». آن گاه می توانست به فراخور حال مخاطبان، هم بیننده جذب کند و هم مخاطب تربیت کند.
به کسی برنخورد!
هفت نه تنها به لحاظ استراتژی های بنیادین، که در شکل و نحوه اجرا هم در این چند ساله تولید و پخشش روز به روز سیر قهقرایی طی کرده است.
دردوره «فریدون جیرانی»، عوامل افت برنامه هفت شامل اجرای بد او، چهره پاراسمپاتیکش و حضور یک جانبه «مسعود فراستی» در مقام منتقد بود. به عبارت بهتر، مخاطب در بدو امر با برنامه ای مواجه شد که با داعیه یک 90 سینمایی پخش می شد اما از یک مجری سمپات و مسلط به اجرا محروم بود.
مخاطب وقتی جیرانی را با فردوسی پور مقایسه می کرد، از خودش می پرسید چه چیز این مرد را باید دوست داشتهب اشد؟ شاید جیرانی از لحاظ تسلط فنی در حرفه خودش در جایگاهی به مراتب رفیع تر از فردوسی پور قرار بگیرد اما از نظر ویژگی های اجرا حتما در انتهای صف می ایستد. به ویژه این که مخاطبان علاقه مند به سینما، اجراهای قدرتمند اکبر عالمی در هنر هفتم و حتی چند مصاحبه و گفتگوی «ابراهیم نبوی» با «ابراهیم حاتمی کیا» و مرحوم «رسول ملاقلی پور» را هم از خاطر نبرده بودند.
از طرفی فحش ها و کنایه ها و برخورد متفرعن فراستی در برخورد با هر فیلمی این تلقی را برای بیننده ایجاد می کرد که سینمایی که این همه افتضاح است و به زعم آقای فراستی حتی یک فیلم به دردبخور در آن تولید نمی شود، چرا باید برنامه ای تلویزیونی داشته باشد که من هم تماشایش کنم؟
در دوره «منوچهر گبرلو» هر چند کیفیت نقدها با وارد شدن چهره های مختلف و چند صدایی شدن بهتر شده بود اما انفعال گبرلو در برابر سازمان، اجرای همواره خنیثی و بی رمق او، محافظه کاری و ترسی که همواره از قاب بیرون می زد و به دل مخاطب راه پیدا می کرد و نداشتن تسلط فنی همچنان باعث ریزش مخاطب هفت شدند تا سرانجام در پایان، پیکر نحیف و بیمار رسید به «بهروز افخمی» تا هفت را از آی سی یوی کم مخاطبی، مستقیما به گورستان بی مخاطبی بفرستد.
حالا حتی دیگر مخاطبان جدی سینما و کسانی که یک برنامه بد سینمایی را به نبودنش ترجیح می دادند در مواجهه با برنامه ای بی رمق وضبط شده که جانشین برنامه های زنده قبلی شده بود تا مثلا ریتم را برای این برنامه به ارمغان بیاورد هم خسته و دل زده از رفتارها و گفتار متناقض افخمی، عطای تماشای این برنامه را به لقایش بخشیدند.
چطور می شود برنامه سینمایی با حضور منتقدان تماشا کرد در حالی که مجری / سردبیرش معتقد است منتقدان هیچ کاره اند و بودن و نبودن شان هیچ فرقی نمی کند؟ در چنین شرایطی آیا ماهیت برنامه ای که باید انتقادی و فنی باشد، مشکل دار نمی شود؟
چطور می شودب رنامه ای تماشا کرد که برنامه سازش با وجود آخرین فیلم شکست خورده کارنامه اش که کاملا با بودجه ای دولتی/ وزارتخانه ای ساخته شده، به بقیه حمله کند که «با بودجه دولتی نباید فیلم ساخت و باقی فیلمسازانی که با وام های مصوب فیلم می سازند، رانت خوارند»؟ یا اصولا چرا باید برنامه ای را تماشا کرد که ضبط شده روی آنتن می رود تا مبادا در اجرای زنده کسی حرفی بزند که به جایی بربخورد؟
هفت افخمی در اقدامی عجیب حتی یک بازیگر را هم آورد تا در اجرا و مصاحبه ها کمکش کند. تلاشی برای جذب مخاطب از طریق آقای بازیگر خوش تیپ؛ اتفاقی که «حمید گودرزی» به صرافت دریافت محقق نمی شود و خودش از برنامه کنار رفت.
هفت در طول این چند سال بیش از آن که مورد توجه مخاطبان عام و خاص قرار گیرد، به نظر می رسد علاقه مندان سینما را سرخورده و ناامید کرده است. برنامه ای که روزی امید آن می رفت که عامل آشتی سینما و تلویزیون شود، روز به روز بر مناقشات و منازعات افزود و فضای روابط دو طرفی که می بایست دوست و همکار یکدیگر باشند را مدام تیره تر و پر سوءتفاهم تر کرد. سازمان صداوسیما با سیاستگزاری های غلط و برخوردهای سلیقه ای و یک بام و چند هوایش با سینما و سینماگران، دیواری از بی اعتمادی و عدم علاقه میان دو گروه ایجاد کرده است که برنامه هفت نها تنها نقشی موثر در تخریب این دیوار بازی نکرده بلکه خشت روی خشت این دیوار هم گذاشته است.
بهروز افخمی در گفتگویی به سوال منتقدان درباره برنامه «هفت» پاسخ داده است:
من پاپاراتزی نیستم
سبا حیدرخانی: صریح و بی تعارف؛ هر چه را که بخواهید می توانید از او بپرسید و او هم بدون دور زدن یا حاشیه رفتن، جواب می دهد. او اهل تجربه کردن است؛ هر ژانر فیلمی بگویی در کارنامه هنری وی دیده می شود. روزی نماینده مجلس می شود و روزی برای نامزد ریاست جمهوری فیلم تبلیغاتی می سازد.
حالا چند وقتی است که دست به کار تازه ای زده و برنامه «هفت» را برای شبکه 3 می سازد؛ برنامه ای که در زمان سردبیری «فریدون جیرانی» سروصدا کرد و با رفتن او، تبش خوابید. یکی دو سالی گذشت تا دوباره نام این برنامه سر زبان ها افتاد و آن هم به یک دلیل: آمدن نام «بهروز افخمی».
خیلی ها می گویندکه برنامه «هفت» جذاب نشد، یعنی به قول معروف نگرفت.
- اثبات این حرف نیاز به آمار دارد. من با توجه به واکنش ها و برخوردهایی که می بینم می توانم بگویم که اتفاقا برنامه من نسبت به قبلی ها موفق تر بوده است.
یعنی نظر مخاطبان را جمع کرده اید؟
- هنوز که آمارسنجی درستی در دست نداریم. لااقل از نظر کسانی که من و دوستانم دیده ایم، این را می گویمخ.
شما قصد داشتید به قول خودتان «90 سینمایی» بسازید اما فرق زیادی بین جذابیت برنامه 90 و جذابیت برنامه سینمایی هست. جدای از طرفداران زیاد فوتبال، «عادل فردوسی پور» مستقیما حاشیه ها را وارد متن برنامه خود می کند ولی شما نمی توانید این کار را به خاطر سیاست های صداوسیما انجام دهید.
- من وارد هر حاشیه ای که خودم بخواهم می شوم. صداوسیما برای ما محدودیتی در این زمینه ایجاد نکرده و من خودم حاشیه های مهم را برای گنجاندن در برنامه مشخص می کنم.
مثلا اتفاقی که برای خانم معتمد آریا در کاشان افتاد.
- هر حاشیه ای که در برنامه هفت به آن نپرداخته ام، به این معنی است که خودم نخواستهام باشد نه این که زیر فشار جایی بوده باشم. البته فکر هم نمی کنم کهب رای ایجاد جذابیت در برنامه سازی حتما باید سراغ حاشیه ها رفت؛ یعنی چیزی مثل کارهای پاپاراتزی ها. من قرار نیست پاپاراتزی باشم. می خواهم از طریق دیگری برنامه را جذاب کنم؛ یعنی پرداختن به خود سینما، چیزی که در ایران در حال فراموش شدن است و از دل آن حاشیه درمی آورند.
به هر حال شعار «نود سینمایی» را خود شما مطرح کردید؛ به جز اخبار حاشیه ای، وجه دیگری از سینما در بیرون سالن سینما و به جز فیلم هست که برای مخاطب جذاب باشد؟
- حاشیه ها جذاب نیستند، دیدن یک فیلم خوب برای مردم جذاب است. ما متاسفانه چون فیلم خوب در سینمای ایران کم داریم و در آینده امیدواریم که سینمای خوبی داشته باشیم، این برنامه را به خود سینمای ایران اختصاص داده ایم و می دانیمخ که به مرور جذاب تر هم خواهد شد.
اصلی ترین نکته ای که می تواند باعث جذاب تر شدن برنامه «هفت» شود این است که مردم متوجه شوند که سینمای واقعی هنوز وجود دارد و می شود که در سینمای ایران هم فیلمی ساخته شود که مردم را به سالن ها برگرداند. می خواهیم این را به یاد مردم بیاوریم که اگر با سینمای ایران قهر کرده اند، محق بودهاند. نه این که حق را به فیلم سازهایی بدهیم که فیلم های بد و خسته کنندهای ساخته اند و ادعا می کنند که مردم فیلم هایشان را نفهمیده اند.
بعضی منتقدان اعتقاد دارند که برنامه «هفت» شما، تخصصی شده. شما از ابتدا، کدام بخش از این برنامه را برای جذب عامه مردم در نظر گرفته بودید؟
- مثلا بخش سینمای کلاسیک که به سینمای داستانگو می پردازد و جنبه هایی از سینما را یادآوری می کند که هم در سینمای ایران و هم در مجموعه های تلویزیونی هم آرام آرام باور کرده بودند که فیلم های خسته کننده ای که در سال های اخیر ساخته شده، باید حتما به زور به مردم تحمیل شود، در حالی که رویکرد برنامه ما متفاوت با این است و می خواهیم بگوییم کهاین فیلم های سینمای ایران است که ورشکسته است و این فیلمسازان هستند که برای مردم فیلم نمی سازند.
ما در این برنامه داستان هایی را توصیه می کنیم و بخش هایی از آن را برای مردم می خوانیم. گفتگوی اول برنامه هم که درباره چهارنچوب ها و نظام سینمای ایران است هم می تواند برای مردم جذاب باشد به شرط آن که تدوین شده و فشرده باشد که تا امروز همینطور بوده. در طول جشنواره برنامه را زنده روی آنتن برده ایم و به طبع، گفتگوها هم به خاطر زنده بودن نمی تواند تدوین شده باشد. البته نظرهایی که به من می رسد نشان از این دارد که همین گفتگوهای اول برنامههم تا اینجا جذاب بوده است.
برنامه «هفت» در طول جشنواره به صورت زنده پخش شد. حس و حال آنچه فرقی با برنامه ضبط شده داشت؟
- من فکر می کنم برنامه ای که در طول جشنواره ضبط و همزمان به صورت زنده پخش کردیم، برای خود اهالی سینما و حرفه ای ها که ساعت یک شب از سالن های سینما به خانه می رسند بسیار جذاب بوده است اما این که ما بتوانیم بعدها برنامه زنده ای پخش کنیم که مردم از دیدن آن لذت ببرند، بستگی به خیلی چیزها دارد که باید درباره آن دقیق برنامه ریزی شود. الان به نظر می رسد که برنامه زنده ما بیشترین مخاطب را در برنامههای تولیدی تلویزیون دارداما می دانیم که این تماشاگرها، حرفه ای هستند. تماشاگر عام تلویزیون در طول پخش برنامه در ایام جشنواره ساعت 12 می خوابید و ما را دنبال نمی کردید.
برنامه را از این به بعد زنده پخش نمی کنید؟ فکر نمی کنید جذاب تر شود؟
- اتفاقا همه خوش شان آمده و من را تشویق به این کار می کنند. ترس من هم از برنامه زنده ریخته و در حال فکر کردن به همین موضوع هستم. احتمالا می توانیم بدون آن که گفتگوهای مان خسته کننده شود، برنامه را زنده روی آنتن ببریم. کم کم در حال قانع کردن خودم هستم تا بعد از جشنواره، بخش هایی از برنامه را به صورت زنده پخش کنیم. البته بخش توصیه داستان سینمای کلاسیک با هفت نما همچنان باید تولیدی باشد.
با استفاده از «حمید گودرزی» سعی کردید تا مخاطب عام را جذب کنید، چرا ترک کرد؟
- گودرزی از تصویر خودش در این برنامه خوشش نمی آمد، مجری بودن برایش جالب نبود. بعد از چند هفته که خیلی سعی کرد تا برای کمک به من خودش را با این کار منطبق کند، نتوانست و به من گفت که اصلا از مجری بودن خوشم نمی آید و به نوعی از من خواست تا از رفتنش ناراحت نشوم.