به گزارش
ایران خبر،سلطانیفر، رییس فعلی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری یکی از سه وزیر پیشنهادی کابینه حسن روحانی بود که موفق به اخذ رای اعتماد از مجلس نهم نشد او که در انتخابات چهارمین دوره شورای شهر تهران توانسته بود جایگاه ۳۲ را کسب کند، به عنوان اولین عضو علیالبدل شورای شهر انتخاب شد که نهایتاً با حذف محمد مهدی مفتح به دلیل راه یافتن وی به مجلس شورای اسلامی در انتخابات میان دورهای، به شورای اسلامی شهر تهران راه یافت و در نهایت ۱۰ بهمن ماه ۱۳۹۲ و پس از استعفای محمدعلی نجفی از ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، حسن روحانی، طی حکمی مسعود سلطانیفر را به عنوان معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منصوب کرد.
*شایعه استعفا
به تازگی در برخی محافل خبری زمزمه هایی مبنی بر استعفای سلطانی فر از سمت ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به گوش می رسید.
سلطانیفر اما درباره شایعه جابجایی اش در کنار تغییرات احتمالی کابینه به ایسنا گفت: "عدهای بیکار در سازمان میراث فرهنگی شایعه رفتن من را مطرح میکنند."
نحوه پاسخگویی رییس سازمان میراث فرهنگی به این پرسش انتقاد برخی اصحاب رسانه را بر انگیخت،به عنوان مثال ایلنا در این خصوص نوشت:
لحن آقای سلطانیفر در پاسخ به این قبیل پرسشها – که مسبوق به سابقه است – زیبنده جایگاه ایشان به عنوان معاون رییس جمهور نیست. بهنظر نمیرسد ارایه یک پاسخ محترمانه و دیپلماتیک، نظیر اینکه "از این موضوع اطلاعی ندارم و شایعهسازان خود باید پاسخگو باشند" کار سختی باشد.
*شایعه ای که هر از چندگاهی بر سر زبانها می افتد
اما نکته دیگری که خبرگزاری کار به کنایه مطرح کرد این است که شایعات معمولا زمانی رواج پیدا میکنند که زمینه پذیرش آنها میان افکار عمومی وجود دارد. طبیعتا شایعه برکناری وزیر یا مدیری که در کار خود موفق بوده و اسباب رضایتمندی عمومی را فراهم کرده است، یا شکل نمیگیرد یا اگر شکل بگیرد، گسترش نمییابد؛ چندان که در مورد اخیر نیز گمانهزنیها متوجه حلقههای ضعیف کابینه و دولتمردانی است که یا عملکردشان همسو با سیاستهای دولت نبوده یا انتظارات عمومی را برآورده نساخته است. بنابراین، مناسب است رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به این پرسش پاسخ گوید که چرا هر از چند گاهی شایعه استعفا یا برکناری او مطرح میشود؟ در عینحال، سخن ایشان مبنی بر اینکه "ما یک تعداد بیکار در سازمان داریم که فقط شایعه میسازند" شائبه سیاسی بودن شایعات به قصد بیثبات کردن دولت را کمرنگ و جنبههای درونسازمانی آن را پررنگ میکند.
*سلطانی فر به خبرنگاران علاقه ندارد
سلطانی فر تا قبل از انتصاب به عنوان رییس سازمان میراث فرهنگی و حتی در روزهای کوتاهی که کسوت نمایندگی شورا را به تن داشت از رابطه متعارفی با رسانه ها نیز برخوردار بود، اما درست از روزی که شایعه ریاستش بر سرزبانها افتاد از رسانه ها رویگردان شد و گوشی اش هم دیگر پاسخگوی خبرنگاری نیست، حتی تا مدتها بعد از تصدی این عنوان هم از حضور در یک نشست خبری ساده هم اجتناب می کرد و این مووع به روشنی ثابت می کند که او علاقه چندانی به خبرنگاران و پاسخگویی درباره عملکرد سازمان ندارد.
*آدمهای بیکار میراث فرهنگی!
اما در باره جمله سلطانی فر درباره آدمهای بیکار میراث فرهنگی باید گفت آدم لازمه اینکه "عدهای بیکار" شایعه برکناری معاون رییس جمهور را در سطحی رواج دهند که به یک موضوع رسانهای تبدیل شود، این است که یا تعداد بیکاران قابل توجه باشد یا در جایگاههای مهمی قرار گرفته باشند. بدین ترتیب، پرسش بعدی این خواهد بود که چرا تعداد قابل توجهی آدم بیکار در سازمان میراث فرهنگی جا خوش کردهاند یا به مقامات بالا رسیدهاند و مسؤولیت بیکاری و رفتارهای مخرب این عده برعهده چه کسی است؟
اگرچه بروز اختلاف و بیاعتمادی میان رییس سازمان میراث فرهنگی با شماری از مدیران ارشد و بدنه کارشناسی این سازمان از چشم ناظران پنهان نبوده و نیست، اما سخنان اخیر آقای سلطانیفر، نخستین نشانه از اعتراف به وجود اختلافاتی است که سازمان را در پیشبرد مسؤولیتهای قانونی خود به بن بست کشانده است. به واقع، نه مدیران مورد اشاره آنقدر قدرت و اعتماد به نفس دارند که رییس سازمان را با خود همسو کنند و نه رییس سازمان توان جایگزینی آنها را دارد. در این شرایط، نیروهای موجود بهجای همافزایی با یکدیگر به بیاثر کردن برنامههای هم مشغول شدهاند. چنین مینماید که اشاره آقای سلطانیفر به "یک تعداد بیکار در سازمان" بازتاب نارضایتی و احساس تهدید از وضعیت موجود است.
*میراث فرهنگی وزارت خانه شود؟
برخی چاره مشکلات ریز و درشت این سازمان را در وزاتخانه شدن آن می بینند و حتی سال گذشته در چنین روزهایی دوباره تلاشها برای تصویب وزارت میراث فرهنگی و صنایع دستی قوت گرفت:اما حجت قائم مقام سابق این سازمان می گوید:به نظر من مسايل و مشکلات بعد از ادغام آنقدر زياد است که اين تغيير هم نمی تواند مشکی را حل کند ٬ چون الان مشکل سازمان يا وزارتخانه بودن نيست بلکه طرز تلقی که نسبت به اين سه معاونت وجود دارد مشکل زا است.
بايد ابتدا نمايندگان مشخص کنند که چه انتظاری از اين وزارتخانه دارند و قرار است يک وزارتخانه ميراث فرهنگی باشد که گردشگری و صنايع دستی را در زير مجموعه خود داشته باشد يا خير. هنوز نمايندگان ما نمی دانند که اين ادغام چه مشکلاتی را به وجود آورده است چون در زمان ادغام اين کار بدون مطالعه انجام شد و فقط به خاطر شباهت ظاهری اين کار را انجام دادند.
*میراث فرهنگی به تفکر تازه نیاز دارد
اگر قائل به این باشیم که رییس سازمان میراث فرهنگی عملکرد مطلوب را نداشته و تمایل به استعفا یا برکناری ایشان هر از چند گاهی در قالب شایعات متبلور میشود، آنوقت باید چرایی این امر را مورد واکاوی قرار دهیم و به این موضوع بیندیشیم که آیا با تغییر ایشان، وضعیت سازمان به شکل محسوس بهبود خواهد یافت؟ به عبارت دیگر، آیا سازمان میراث فرهنگی به یک رییس تازه نیاز دارد یا به یک تفکر مدیریتی تازه؟ اگر رییس جمهور محترم چنین تشخیص دهند که فرد جدیدی بر مسند ریاست سازمان میراث فرهنگی بنشیند، آیا رییس تازه باید همچون آقای سلطانیفر همان تیم و همان تفکر بازمانده از سالهای دور و نزدیک را با مقداری جابهجایی مناصب به کارگیرد؛ یا با تکیه بر سرمایههای اجتماعی عظیمی که در کشور وجود دارد، مدیرانی با تفکرات نوگرایانهتر را جایگزین آنان کند و هوای تازهای را به محیط پژمرده سازمان میراث فرهنگی بدمد؟
ایران به تایید محافل بین المللی یکی از بهترین مناطق گردشگری دنیاست که از تنوع طبیعی و فرهنگی بسیار زیادی برخوردار است و بالقوه می تواند یکی از پر رونق ترین سازمانهای میراث فرهنگی در جهان را داشته باشد، اما واقعیت چیز دیگری است.
در واقع به نظر می رسد سازمان میراث فرهنگی بیش از تغییر رییس و یا تبدیل شدن به وزارتخانه، بر خلاف نامش به نو شدن و تازگی نیاز دارد تا از بار سنگین رکود و جمود، استخدامهای بی ضابطه کارمندان بی علاقه و بی ربط و مدیران بی خلاقیت و غیرحرفه ای برهد.