ترانه هایش از مرد من، گل گلدون، پرنده و ... در بسیاری اوقات خلوت و تنهایی ما را پر کرده، در جاده های طولانی شنیدن شان مسیرمان را کوتاه تر کرده، در جنگل شنیدن شان عطر درختان را دو چندان کرده و در کنار دریا، آبی دریا را پررنگ تر و آرام تر کرده است و در این سال ها در سفرهای ما چه سفرهای درونی مان و چه بیرونی، لحظاتی را، این صدا و ترانه ها، هم مسیر ما بوده است.
نخستین ترانه ای که با آن وارد عرصه موسیقی شده اید کدام ترانه بوده است؟
- نخستین ترانه ام را در موسیقی اصیل اجرا کردم به نام «موج خروشان» و آهنگ آن از آقای عباس زندی بود. من کارم را به شیوه سنتی شروع کردم و پس از مدتی به سمت موسیقی پاپ رفتم ولی موسیقی سنتی را هرگز ترک نکردم.
تاکنون چند ترانه خوانده اید؟
- فکر می کنم حدودا 50 ترانه خوانده ام. البته در مورد خودم بسیار سختگیر بودم و هستم. نه در هر جایی آواز سر می دادم و نه هر ترانه ای را اجرا می کردم. هنوز هم بر این باورم که موسیقی غذای روح انسان هاست و نباید کار بی کیفیت و اشعار بی محتوا را عرضه کرد.
کدام آهنگ تان فراگیرتر شده است؟
- ترانه گل گلدون، فراگیرتر از همه ترانه هایم شده است زیرا مانند باران بهاری همیشه تر و تازه است. من معتقدم این ترانه حال و هوای متافیزیکی دارد؛ با پیر و جوان، بچه ها و با همه ارتباط برقرار کرده است. باید یادآور شوم ملودی آن از آقای فریدون شهبازیان و شعر آن از آقای فرهاد شیبانی است.
کدام یک از ترانه های تان را بیشتر دوست دارید؟
- همه ترانه هایم را دوست دارم ولی «پرنده» برایم حال و هوای خاصی دارد. ضمن اجرای این ترانه احساس می کنم شعر زیبا و ملودی دلنشین آن مرا به آسمان می برد.
برای خانم هایی که می خواهند وارد عرصه موسیقی شوند چه توصیه و پیشنهادی دارید؟
- اگر هدف شان هنر خوانندگی باشد پیشنهادم این است که سطح دانش و آگاهی خود را در اشعار و موسیقی تا حد امکان بالا ببرند و در کارشان خلاقیت و پشتکار داشته باشند.
خواننده مورد علاقه تان کیست؟
- از خانم ها نمی توان نام برد چون کاری در این زمینه عرضه نمی شود، ماشاءالله فضا برای آقایان مناسب است. صداهای رسا و شفاف هم بین ایشان کم نیست. من صدای شهرام ناظری و سالار عقیلی را دوست دارم. در رشته موسیقی پاپ هم صدای شهرام شکوهی را می پسندم چون مثل همه نیست. سبک خاص خود را دارد، ترانه های او مخلوطی از پاپ، سنتی و ترانه های اسپانیولی است. به هر حال کار تازه ای ارائه داده و این نوآوری در کار جذاب است.
لباس چقدر در کار یک خواننده موثر است؟
- باور کنید بعضی اوقات برایم عجیب است که مردم چقدر پایبند لباس و تشریفات هستند، منظورم این نیست که نباید به ظاهر اهمیت داد بلکه باید مرتب و خوش لباس بود اما افراط را در این مورد نمی پسندم. به هر حال من از بزرگان آموختم ساده بپوشم و ساده زندگی کنم.
برند مورد علاقه تان؟
- من به جنس خوب و دوخت خوب اهمیت می دهم. تعصب خاصی روی مارک به خصوصی ندارم.
اهل سفر رفتن هستید؟
- بله، سفر را خیلی دوست دارم. معتقدم حتی یک سفر کوتاه هم حال و هوای تازه می دهد و به انسان انرژی و آرامش می بخشد. البته در گذشته سفرهای زیادی به نقاط مختلف داشتم ولی اخیرا سفرهای ما منحصر شده به دیدار دخترم و دو نوه ام در کانادا که با همسرم سالی یک بار تقریبا به این سفر می رویم.
اگر بخواهید سه جای دیدنی را به ما پیشنهاد کنید برای سفر کجاست؟
- من طبیعت را خیلی دوست دارم. یکی از جاهایی که پیشنهاد می کنم شمال خودمان است که در هر فصلی زیبا و دوست داشتنی است. جای زیبا و دیدنی دیگر که طبیعت فوق العاده زیبایی دارد، شهر ونکوور در کانادا است. انصافا عروس شهرهای دنیاست و دیگر شهر اِکسَن پوقوونس در فرانسه که به شهر آب و هنر و موزیک معروف است. طبیعت آنجا هم بسیار زیباست.
اهل رستوران رفتن هستید؟ غذای مورد علاقه تان چیست؟
- بله. گاهی اوقات با دوستان همفکر و هم سطح در رستوران نشستن و گپ زدن و غذای گرم خوردن عالی است. تعصب خاصی روی رستوران ندارم ولی حداقل جایی می روم که مطمئن باشم غذایش سالم است و این رستوران را در حوالی خانه انتخاب می کنم چون از هوای آلوده و ترافیک خیلی اذیت می شوم. غذای مورد علاقه ام هم چلوکباب، جوجه کباب و سبزی پلو با ماهی است.
آیا ورزش خاصی را دنبال می کنید؟
- در گذشته ورزش مورد علاقه ام والیبال، پینگ پونگ، بسکتبال و شنا بوده است. مدت کوتاهی را گلف بازی کردم ولی در حال حاضر ورزش من منحصر به پیاده روی است البته اگر هوا خوب باشد. گاهی هم به استخر می روم.
میانه تان با فیلم دیدن چطور است؟ آخرین بار کی به سینما رفتید و چه فیلمی را تماشا کردید؟
- بگذریم.
فیلم های محبوب تان کدام است؟
- بگذریم.
میانه تان با مطالعه چطور است؟
- میانه بسیار خوبی با مطالعه دارم. این عادت از گذشته با من بوده که قبل از خواب حتما چند صفحه کتاب بخوانم تا چشمانم گرم شود. من کتاب عرفا را مطالعه می کنم. معتقدم آنها سینه های شان به فراخنای هستی باز است و آنچه که عرضه می کنند علم واقعی و لایتناهی است.
پیشنهادم به شما این است که اصل کتاب عرفا را بخوانید نه تعبیر و تفسیر شده آن را، چون اشخاصی که در محدودیت هستند علم شان هم محدود است. نباید به خودشان اجازه دهند از لایتناهی و متافزیک سخن بگویند و کلمات بزرگان را تعبیر و تفسیر کنند. مثلا کتاب حافظ و عطار و ابوسعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری کتاب وجودی آنهاست. هر کدام مسیر و راه های آسمان ها را طی کرده و علم خود را در دسترس بشریت قرار داده اند.
اگر خواننده نمی شدید دوست داشتید چه کاره شوید؟
- من همه نوع هنری را دوست دارم؛ مجسمه سازی، نقاشی، دکوراسیون و ... و نمی دانم از کدام یک سر در می آوردم. به هر حال همه هنرها دوست داشتنی هستند و هنر ارمغان خداوند است.
تفریح مورد علاقه تان چیست؟
- یکی از تفریحات مورد علاقه ام ساختن عروسک از جنس کاموا، چرم یا جوراب های نایلون است که با ظرافت و ابتکار خاصی آنها را تهیه می کردم. کسی باور نداشت کار دستم باشد. آنها را هدیه می کردم به دوستان و کسانی که خیلی مورد علاقه ام بودند ولی حالا مشغله ام زیاد است و وقت کافی برای اینگونه تفریحات ندارم.
دل تان می گیرد چه می کنید؟
- سوال شما مرا یاد یکی از ابیات زیبای حافظ انداخت که فرموده:
شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطف های بیکران کرد
نشنیده اید که با یاد خدا دل ها آرام می گیرد؟ من هم دقیقا با زمزمه اشعار عرفانی و ابیات زیبایی که حالت ذکر دارد آرامشم را باز می یابم.
اهل نوستالژی و خاطره بازی هستید؟
- راستش را بخواهید نه چندان. البته خاطرات شیرین را گاهی به یاد می آورم ولی از یادآوری مسائل آزاردهنده پرهیز می کنم. به قول عرفا باید در زمان حال زندگی کرد.
عجیب ترین شایعه ای که در مورد خودتان شنیده اید؟
- تقریبا دو سه سال پیش یکی از دوستان از آمریکا زنگ زد با گریه گفت شنیده ام تو مرده ای. دو سه روز نظیر این تلفن ها را داشتم. به آنها گفتم من سلامت هستم. امیدوارم آرزوها و تعلقات دنیا در من بمیرند تا از قید و بندها رها و زنده و زنده تر شوم.
برای یک هنرمند چه المان هایی نیاز است؟
- رفتار و گفتار و منش یک هنرمند پشتوانه هنری اوست. به اعتقاد من انعکاس آن در هنرش هم بسیار تاثیرگذار می شود. معتقدم زندگی خانوادگی بر همه چیز ارجح است. خانواده کانون مقدسی است که باید آرامش و انسجام آن را حفظ کرد. در واقع هیچ عاملی نباید آن را تحت الشعاع قرار دهد. به همین دلیل من هنرم را در کنار زندگی ام پذیرفتم. خدا را شکر هرگز جذب پول و زرق و برق و دنیای پوشالی آن نشدم.
خاطره شکل گیری گل گلدون را تعریف کنید.
- بعد از اجرای نخستین ترانه پاپ من که نامش «فلک چشات» بود و ملودی آن از فریبرز لاچینی و ترانه آن از سعید دبیری بود، این ترانه حدود دو سال رکورد همه ترانه ها را شکست. آهنگسازان بنامی سمت من جذب شدند و چند ترانه در این زمینه اجرا کردم که در نوع خود کم نظیر بودند مثل «مرد من» از شادروان بابک بیات و پرنده و ... تا نوبت به ترانه همیشه بهار «گل گلدون» رسید که ملودی آن از فریدون شهبازیان است و ترانه آن را فرهاد شیبانی سروده است.
می توان گفت این کار با همدلی و هماهنگی به ثمر نشست. وقتی بنا به پیشنهاد ایشان ملاقاتی با هم داشتیم با شنیدن این ترانه شدیدا جذب و شیفته آن شدم. در واقع هم ترازی و انسجام خوبی بین آهنگ، ترانه و خواننده ایجاد شد. ملودی ساده و بسیار زیبا، اشعار هم روان و دلنشین، صدا هم چه عرض کنم جفت شد با ترانه و ملودی. ولی هرگز تصورش را نمی کردم این ترانه اینچنین فراگیر شود.
و حرف آخر...
- بهاری پر نشاط و سالی مملو از آرامش و برکت برای مردم آرزو می کنم و امیدوارم به لطف و عنایت پروردگار، جنگ و خونریزی همه جا تبدیل به صلح و آرامش شود.