خدیجه عیسیپور، با اشاره به طلاق عاطفی اظهار کرد: زندگی کردن کنار هم بدون داشتن 5محور نظیر درد مشترک، درک مشترک، نیاز مشترک، حال و آینده مشترک طلاق عاطفی را موجب میشود. طلاق عاطفی جدا شدن ناقص و بدترین حالت جدایی است.
وی با بیان اینکه از طلاق عاطفی به عنوان طلاق خاموش، طلاق روانی و ازدواج از پا افتاده یاد میشود، افزود: تمام زیبایی زندگی مشترک در روزهای ابتدایی آن خلاصه میشود. البته این موضوع به فرآیند انتخاب همسر وابسته است؛ اگر در روزهای ابتدایی زندگی زوجین به انتخاب نامناسب خود واقف باشند از همان ابتدا طلاق عاطفی را تجربه خواهندکرد و با گذشت زمان و سایه انداختن مشکلات بر زندگی، بیتفاوتی و بیروحی بر محیط خانواده حاکم میشود.
کارشناس ارشد روانشناسی با اشاره به چگونگی آغاز طلاق عاطفی خاطرنشان کرد: اغلب نظریهپردازان در حوزه خانواده و آسیبهای آن طلاق را در شش مرحله تقسیمبندی کردهاند که طلاق عاطفی نخستین و مهمترین مرحله آن است. زمانی طلاق عاطفی آغاز میشود که زن و شوهر شروع به جدایی و فاصلهگرفتن از یکدیگر میکنند؛ زیر یک سقف، در کنار هم ولی از لحاظ روحی جدا از هم زندگی را ادامه میدهند.
عیسیپور ادامه داد: خاطرات و حوادث هیجانانگیز عاشقانه بین آنان اگر هم در ابتدا وجود داشته در این حالت به سمت افول میرود. بیمهری مطلق بین دو انسانی که همه گمان میکنند دلشان به هم گره خورده حاکم میشود.
وی با بیان اینکه پژوهشها درصد بروز طلاق عاطفی را بیشتر در بین زنان پیشبینی میکند، خاطرنشان کرد: در این ارتباط رفتارهای متفاوتی قابل پیشبینی است. معمولاً زنان با سبقه مذهبی به جهت اعتقادشان در هر شرایطی خود را ملزم میدانند که نیازهای جنسی همسر را برآورده نمایند؛ در حالی که با این انتخاب خود را از یکی از نیازهای اصلی خود محروم میسازند. این دسته از زنان به زندگی خود اینگونه معنا میدهند که این رفتار نوعی عمل خداپسندانه است و از انحرافات همسر جلوگیری میکنند. آنها اینگونه به بقای زندگی و حفظ فرزندان کمک خواهند کرد.
کارشناس ارشد روانشناسی با بیان اینکه این زنان روابط جنسی بدون عشق را بر بقای زندگی خود و حفظ آبرو و...ترجیح میدهند، تصریح کرد: دسته دیگری از زنان در زندگی خاموش و سرد باقی میمانند و در کنار سایر خلاءهای عاطفی از این نیاز صرفنظر میکنند و به مرور زمان خود و همسر را به سمت طلاق قانونی هدایت میکنند و یا اینکه این روند حداقل برای بسیاری از زنان این سرزمین تا پایان زندگی تداوم خواهد یافت.
وی با بیان اینکه طلاق عاطفی اغلب با بحران میانسالی نیز همراه میشود که روشنبینی، درایت، صبر و خودشناسی را میطلبد، گفت: البته اغلب و نه لزوماً طلاق عاطفی در میانسالگی وقتی که افراد در پی تجدید ارزشهای زندگی خود هستند اتفاق میافتد. به شرط فراهم بودن شرایط وقوع آن در هر برهه از زمان قریبالوقوع میباشد.
عیسیپور با بیان اینکه طلاق عاطفی میتواند بین والدین و فرزندان، بین دو دوست، دو خواهر و...بروز کند، ابراز کرد: در این میان آنچه مهارت برقراری ارتباط و پذیرش، توانایی درک و همدلی و انجام فعالیتهای لذتبخش مشترک دارای اهمیت میباشد. در زمان عدم وجود این ویژگیها بروز طلاق عاطفی دور از انتظار نیست.
وی با یادآوری اینکه طلاق عاطفی پدیدهای تک عاملی نیست بلکه مجموعهای از عوامل در پیوند با هم منجر به بروز آن میشود، گفت: عدم توجه و دقت در انتخاب همسر با توجه به معیارهای علمی و حتی تجربه، عدم رعایت مرزها و حریم خصوصی در رابطه زوجینی و خانواده، فاجعهسازی و بزرگنمایی وقایع و کم و کاستیهای همسر، عدم پذیرش و عدم درک تفاوتها، عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر، اعتقاد به افکار ناکارآمد در مورد جنسیت و تاکید سنتی بر مردسالاری و یا بالعکس از عوامل بروز طلاق عاطفی محسوب میشوند.
مشاور و مدرس خانواده با اشاره بر اینکه ابزارهایی برای تشخیص ویژگیهای شخصیتی و الگوهای رفتاری ابداع شدهاند، که استفاده از آنها به انتخاب مناسب کمک میکند، افزود: آزمون شخصیت ایناگرام، آزمون کهن الگوها، آزمون قصه عشق، آزمون کتل 16عاملی، آزمون شخصیت نئو، آزمون شخصیت MMPI از ابزارهایی برای تشخیص هستند. به عنوان مثال با کمک آزمون کهن الگوها متقاضیان زوجیت پی میبرند که در کدام یک از ابعاد مردانه و زنانه خود دارای نقاط ضعف و یا قوت هستند. در صورت وجود عدم تعادل مشاور با بکارگیری تکنیکها آنها را به سمت تعادل هدایت میکند.
وی با بیان اینکه در آزمون شخصیت نئو 30صفت شخصیتی را در زوجین استخراج میکند و نقاط ضعف و قوت آنها را نشان میدهد، اضافه کرد: هدف از این آزمون شناخت متقاضیان زوجیت از خود و از همدیگر است.
عیسیپور با بیان اینکه بسیاری از جوانان و خانوادههایشان ذهنیت نامناسبی نسبت به اجرای آزمونهای روانشناختی دارند و یا صرفاً با روشهای سنتی و همچنین با عواطف و احساسات وارد زندگی زناشویی میشوند، خاطرنشان کرد: یکی از ویژگیهای افراد باهوش، طبیعی و بالاتر اینست که از امکانات و ابزارهای پیرامون خود برای رفاه و آسایش خود و دیگران بهره میگیرند. آزمونهای روانشناختی ابزارهایی بسیار مناسب برای انتخاب بهتر و شایستهتر است و به متقاضیان زوجیت این فرصت را میدهد تا علائق و کاستیهای خود را بشناسند و بر اساس آن و مولفههای متعدد دیگر به انتخاب زندگی دلخواه و زوج صمیمی خود اقدام کنند. این آزمونها مشخص میکنند که هر فرد در قلب و روح و اعماق وجودشان عاشق چگونه همسری هستند.
عیسیپور با بیان اینکه در این راستا زوجین به خصوص زن با فشارها و مشکلات روحی دست به گریبان میشود، متذکر شد: احساس حقارت،خرد شدن شخصیت، اُفت انرژی، کلافهگی و عدم توانایی در پرورش فرزندان و مشکلات در سازگاری از جمله پیامدهای طلاق عاطفی است.
مشاور و مدرس خانواده در پایان دردهای مزمن جسمی همچون کمر،درد، پادرد،ناراحتی تنفسی،معده درد و میگرن را از دیگر آسیبها و پیامدهای طلاق عاطفی دانست و عنوان کرد:طلاق عاطفی زوجین اثرات مخربتری بر فرزندان این گونه خانوادهها بر جای میگذارد. اضطراب شدید، انزوا، گوشهگیری، اُفت تحصیلی، دوری عاطفی از پدر و مادر، فرار از خانه و حتی پیشبینی عدم موفقیت در روابط زناشویی آینده و دوستیابی کنونی از جمله این آثار است.