انتخاب محمد بن سلمان بهعنوان ولیعهد اول عربستان؛
کد مطلب: 91917
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱ تير ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۱۸
انتخاب محمد بن سلمان بهعنوان ولیعهد اول عربستان و کنارگذاشتن محمد بن نایف حاوی نکات تأملبرانگیزی برای آینده این کشور و بالطبع برای دیگر بازیگران در اوضاع بهشدت متلاطم خاورمیانه است.
به گزارش
ایران خبر،
براساس سنت پادشاهی که از زمان مرگ بن عبدالعزیز جریان داشت، انتقال قدرت در این پادشاهی و بنا بر وصیت وی، به ترتیب سن اولاد ذکور وی صورت میگرفت. پس از فوت ملک فهد بن عبدالعزیز(...)، انتخاب امیر عبدالله برای قرار گرفتن در رأس هرم قدرت با مخالفتهایی درون خاندان سعودی روبهرو بود. در آن زمان گفته میشد خانواده پرقدرت و بانفوذ سدیری در خاندان سعودی مخالف جانشینی فردی خارج از این خانواده برای تصدی بالاترین جایگاه است؛ باوجوداین و حتی آنطور که گفته میشد مخالفت آمریکا با بهقدرترسیدن عبدالله، خانواده سلطنتی نهایتا به سنت گردن نهاد و ملک عبدالله به قدرت رسید. پس از فوت ملک عبدالله، با وجود بیماری سلمان، انتخاب وی نیز براساس تصمیم درون خانوادگی آل سعود و براساس سنت معمول آنان صورت گرفت و خانواده سلطنتی با او بیعت (هر چند ظاهری و اجباری) کردند. درتحولاتی که از زمان بهقدرترسیدن سلمان در جریان است-با هر معیار و ضابطهای ارزیابی شود-برهمخوردن سنتهای خاندان آل سعود به طور انکارناپذیری قابل رؤیت است؛ زیرا هنوز سه فرزند ذکور از عبدالعزیز در قید حیات هستند و در خانوادهای که معمولا سن پادشاه و ولیعهد بالای ٧٠ سال بود، انتخاب یکی از این سه به ولیعهدی به طور طبیعی اتفاقی معمول بود.
ملک سلمان به طور آشکاری این سنت را بر هم زد و ابتدا برادر خود مقرن را کنار گذاشت و دو نفر از نسل سوم خانواده آل سعود را که اتفاقا هر دو جوان بودند، به ولایتعهدی اول و دوم گمارد و اینک در چارچوب سناریویی که باید با دقت آن را مورد مداقه قرار داد، فرزند سیویکساله خود را به بالاترین منصب قدرت خاندان سعودی ارتقا داده است. ازاینروی مدیریت تحولات منتج به اتفاق اخیر را بههیچوجه نمیتوان در چارچوب تحولات داخلی این پادشاهی تحلیل کرد و انتخاب محمد بن سلمان را احتمالا باید در چارچوب سناریویی آمریکایی و برای مدیریت آینده این کشور مورد ارزیابی قرار داد و به نظر میرسد حضور محمد بن سلمان، با طراحی قبلی بازیگران ذیمدخل در تحولات عربستان صورت گرفته است. شاید تشبیه سناریوی کنونی عربستان با آنچه آمریکا در اردن انجام داد، مقایسهای مقرون به صحت باشد.
با توجه به پیامدهای این تحول، در سطح نقش عربستان در منطقه و بهویژه در رابطه با ایران، به نظر میرسد باید ازاینپس شاهد تندترشدن فضا علیه ایران و متحدانش در منطقه باشیم. این پادشاهی در سیوچند سال گذشته و در دورانی بسیار پرتنش (جنگ تحمیلی، قضایای مکه و کشتهشدن تعدادی از حجاج ایرانی، جنگ عراق و...) سیاست نسبتا عاقلانه و معتدلی را در قبال ایران داشت. اینک در سایه تحولات دو سال گذشته، محمد بن سلمان اعلام میکند که باید جنگ را به داخل ایران بکشانیم. این رفتار گستاخانه با همسایهای مهم در منطقه در کنار تیم تندرو هیئت حاکمه ایالات متحده اعم از ترامپ و مشاور امنیت ملی و وزیر دفاع این کشور و حتی مسئول میز ایران و البته فعالکردن سازمان منافقین، همه نمایانگر این واقعیت است که منطقه آبستن حوادث ناگواری است. در مناسبات ایران و عربستان، سابقه نداشته اگر قایقی از ایران به نزدیک آبهای سعودی رسیده باشد یا حتی از آن گذشته باشد، آنان اقدام به تیراندازی کنند. نقش رئیسجمهور و وزارت خارجه نیز در مدیریت فضای فعلی بسیار حیاتی است.
وزارت خارجه میتواند طرحی جامع برای خطراتی را که در منطقه با آن روبهرو هستیم، تهیه کرده و در صورت صلاحدید دکتر روحانی، در شورایعالی امنیت ملی نیز به بحث گذاشته شود؛ موضوعی که متأسفانه در چهار سال اول به بوته نسیان نهاده شد یا شاید به دلایلی دیگر که ورود به آن را به زمان مقتضی وامیگذارم. به طور کلی رئیسجمهور درگیر حوزههای مختلف در کشور است و این وظیفه وزارتخانه مسئول در هر موضوعی است که متناسب با تحولات، به رئیسجمهور مشاوره بدهد. به نظر میرسد این وزارتخانه نیازمند تقویت و البته هوشیاری در قبال تحولات منطقه است. نگرانی آنجاست که شرایط به مرحلهای بازگشتناپذیر برسد و در این فضا و محیط، کوچکترین اتفاق میتواند طرفهای مختلف را به میدانی گستردهتر بکشاند. نکته دیگر، لزوم شنیدهشدن صدای واحد از ایران در مسائل منطقه است. مقام معظم رهبری و رئیسجمهور، برای چنین موضعگیریهایی دارای تجربه و صلاحیت قانونی هستند. بهتر است سایر دستگاهها اعم از مجلس، مشاوران آن، نهادهای نظامی و تریبونهای دیگر همه و همه ذیل تصمیمات واحد نظام حرکت کرده و از هرگونه اظهارنظر شخصی و غیردیپلماتیک پرهیز کنند. باید ضمن حفظ آمادگی برای هر نوع رویدادی در چارچوب اقتدار و عزت ایران، مراقب ارسال پیامهای متناقض به گیرندگان آن بود.