کد مطلب: 32209
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۳ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۵۸
واكنش برخي محافل در برابر تاثيرگذاري تحريمها ممكن است دو گونه باشد؛ يكي به غيرمنطقي بودن تحريمها اشاره دارد، و ديگری تاكيد بر بياثربودن آنها دارد. البته اينگونه واكنشها نياز به بازنگري دارند.
واكنش برخي محافل در برابر تاثيرگذاري تحريمها ممكن است دو گونه باشد؛ يكي به غيرمنطقي بودن تحريمها اشاره دارد، و ديگری تاكيد بر بياثربودن آنها دارد. البته اينگونه واكنشها نياز به بازنگري دارند. اگر تحريم بياثر باشد كه بودن و نبودنش چه فرقي ميكند؟ صفر هزارتايش هم جمع صفر است. به ياد بياوريم كه تحريمهاي بينالمللي از سوي شوراي امنيت وضع ميشود. قاضي و داور قانوني بودن يا نبودن آن نيز بستگي به منافع و داوري كشورهاي هدف ندارد. يعني وقتي چنان سازماني تصميم گرفت، آن تصميم عملي ميشود، حتي اگر در واقع تصميمي منصفانه هم نباشد. وقتي كساني تن به مذاكره و چانهزني ميدهند، يعني اين تصميمات آثاري فراتر از كاغذپاره داشته است. يعني وقتي كشوري وارد عرصه و بازي سياست جهاني ميشود بايد قوانين بازي را هم بپذيرد.
مردم بهتر از هر كسي در اين باره داوري كردهاند كه به كسي كه گفت كليد حل بحران را در اختيار دارد رأي دادند. يعني بحران را و تمايل به رفع آن را شناختند و حرف آخر را زدند. از جمله آثار ثانوي تحريم زيان به محيط زيست است؛ به دلایل مختلف: يكي كاهش بودجههاي لازم براي اجراي برنامههاي حفاظت از محيط زيست در داخل كشور و ديگری تنش در روابط بينالمللي و تضعيف تعامل در همكاري با كشورهاي همسايه يا نزديك در رفع مشكلاتي كه نياز به تصميم و واكنش بينالمللي و دستهجمعي دارد. سوم مشكلات بانكي براي حواله وجوه نسبت به خريد يا فروش وسايل و بودجههاي بينالمللي براي اقدام جمعي است: مساله ديگر تنشهاي سياسي موثر در وضع تحريمها يا حاصل از تحريمهاست كه منطقه را به آشوبي كشانده كه نهتنها اميد بهبود شرايط زيستمحيطي نميرود بلكه تخريبهاي گسترده به وجود آورده است.
و در نهايت اينكه حفظ محيط زيست مستلزم برنامهريزي اصولي و عالمانه داخلي و همكاري بينالمللي است كه نياز به اقتصاد سالم، درآمد بيشتر و تبادلات مالي و برنامهريزي و اجراي برنامه دارد. زيانهاي حاصل از تحريمها و نيازهايي كه اولويتهاي فوريتر دارند، جا را براي برنامههاي زيستمحيطي تنگ كرده است. گويي محيط زيست امري تجملي است اما نكته ديگري كه ميتواند همكاري بينالمللي را جلب كند اين است كه آسيبهاي زيستمحيطي از مرزها فراتر ميروند! آسيب به محيط زيست امري بشري است. هوا و آب در يك سرزمين محبوس نميماند و از مرزهاي سياسي تبعيت نميكند. طوفانها، گرمايش زمين، خشكي و قحطي به جهان آسيب ميرساند. پس دنيا نميتواند كشوري را تحريم كند و در آسيبهاي زيستمحيطي كلان حاصل از آن ساير كشورها نيز زيان نبينند. حفاظت محيط زيست امري بسيار عقلاني و منطقي است و نياز به مشاركت جهاني دارد و اين دريچه مثبتي است كه ميتواند در شرايط عقلاني و مذاكرات منصفانه و قبول مسئوليتهاي همه كشورها از جمله ايران به گشايش تعامل و به نتيجه رسيدن سريعتر مذاكرات جاري كمك كند.
منبع : آرمان