کد مطلب: 35653
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۰۷
در سالهای اخیر هرگاه سخن از سرانه پایین مطالعه به میان آمده، انگشت اتهام برخی از منتقدان متوجه آموزش و پرورش شده است. کودکان با ورود به مدرسه دست از مطالعه بر میدارند و در این امر سهم کتب آموزشی که کارکردی فستفودی دارند، کم نیست.
ایران خبر - سرانه مطالعه در ایران پایین است. این واقعیتی است که امروزه مورد قبول همه کارشناسان و اهالی کتاب و کتابخوانی است، علل مختلفی هم برای پایین بودن آن شمرده شده، از گران بودن کتاب تا فرهنگسازی نکردن در میان اقشار مختلف جامعه درباره ضرورت مطالعه، اما یکی از مهمترین عللی که کارشناسان امر به آن اشاره دارند، نبود جایگاه ویژه برای مطالعه در سیستم آموزشی ماست، سیستمی که از همان ابتدا تکمنبعی بوده و دانشآموز را بینیاز از مراجعه به کتب دیگری غیر از کتاب درسی کرده است. البته در سالهای اخیر تلاشهای برای رفع آن انجام شده که البته هنوز کامل نیست.
آموزش و پرورش با توجه به نقش حیاتی که در این زمینه ایفا میکند، در سالهای اخیر مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان، نویسندگان و مسئولان قرار گرفته است. به باور بسیاری از کارشناسان آمار مطالعه و خرید کتاب در کشور نشان میدهد که کودکان با ورود به مدرسه دست از مطالعه بر میدارند و حجم خرید کتابهای مناسب گروه سنی دبستان و مقاطع بالاتر به طرز قابل توجهی کاهش پیدا میکند.
شاید بتوان سیستم آموزش محور آموزش و پرورش را مهمترین علت این موضوع برشمرد، سیستمی که دانشآموز را بینیاز از کتابهای غیر درسی کرده و پرورش را فدای آموزش میکند. وجود زنگ انشاء در برنامهریزی مدارس در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تبدیل به کلاسی بیخاصیت و صرفاً سرگرمی شده است که البته گاهی از ساعت آن نیز برای تقویت دروس دیگر از جمله ریاضی بهره گرفته میشود.
نقص دیگری که آموزش و پرورش با آن مواجه است و در نتیجه نمیتواند کمکی به کتابخوان کردن بچه مدرسهایها کند، عدم استفاده از ظرفیت کتابخانهها است. کتابخانههای مدارس متأسفانه عمدتاً با منابع آموزشی و کمک آموزشی پر شدهاند، کتابدار در عمده کتابخانههای مدارس حضور ندارد و در نتیجه رابطهای بین کتاب، کتابخانه و دانشآموز ایجاد نمیشود.
مزیت نداشتن مطالعه در مدارس معضل دیگری است که موجب شده نقش آموزش و پرورش در افزایش سرانه مطالعه موفقیتآمیز نباشد، متاسفانه در مدارس ما مطالعه دانشآموز یک مزیت محسوب نمیشود و معلمان ترجیح میدهند خود به تمامی نیازهای دانشآموز پاسخ دهند، به جای اینکه آنها را برای یافتن پاسخهایشان به کتابها هدایت کنند.
عدم ارتباط مدارس با نویسندگان و کارشناسان حوزه کتاب و کتابخوانی یکی دیگر از موانعی است که موجب شده تا سرانه مطالعه در میان دانشآموزان پایین باشد، امروز به جرأت میتوان گفت، عمده نویسندگان بر این واقف هستند که تعاملی میان آنها و مدارس برقرار نیست، اگرچه در سالهای اخیر برخی از این نویسندگان انتقادات فراوانی را در این زمینه متوجه آموزش و پرورش کردهاند و از اینکه در طی این مسئولان حرفهایشان را نشنیده و دغدغههایشان را برای کتابخوانکردن دانشآموزان جدی نگرفتهاند گلایه کردهاند.
نویسندگان معتقدند که آموزش و پرورش به جای اکتفای صرف به کارشناسان خود بهتر است پا را فراتر گذاشته و از اصحاب قلم دعوت به همکاری کند، ایدههایی که برای بهتر شدن وضعیت کتابخوانی در نظر آنها وجود دارد، در اجرا بسیار موفقتر از برنامهها و اقدامات فعلی آموزش و پروش است و آموزش و پرورش با مشورت گرفتن از نویسندگان میتواند بسیار بهتر در مسیر کتابخوانی قدم بردارد.
این پیشنهادی است که کفاش معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش نیز از آن استقبال میکند. وی قبول دارد که آموزش و پرورش در سالهای گذشته نتوانسته آنچنان که باید و شاید این تعامل را با نویسندگان برقرار کند، او مهمترین دلیل را درگیری با برنامههای اجرایی میداند و در عین حال اذعان میدارد که اگر نویسندگان پا پیش گذاشته بودند، کسی آنها را پس نمیزد. اما به واقع آموزش و پرورش که یکی از نهادهای حیاتی و مؤثر در کتاب و کتابخوانی است و در سالهای گذشته انگشت اتهام بسیاری منتقدان به سویش نشانه گرفته شده است، چگونه میتواند سربلند از هدف این میدان بیرون آید؟