نگاهی به راهکارهای انتخاب رئیس مجلس دهم
کد مطلب: 60895
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۳۷
جدا از تمام این نظرات و راهکارها مسلم است که اصلاحطلبان در تلاش هستند تا از هرگونه تنش و از آسیب دیدن وجه سیاسی لاریجانی و عارف جلوگیری کنند تا توان ملی و سیاسی هر دوی آنها به صورت کامل و بهترین شکل در مجلس آینده مورد استفاده قرار گیرد
باوجود اینکه زمان زیادی به آغاز دور دهم مجلس شورای اسلامی باقی نمانده است اما همچنان مسئله صندلی ریاست آن با اختلاف نظرهای بسیاری مواجه است و به همین دلیل گمانهزنی درباره راهکار انتخاب رئیس جدید قوه مقننه روز به روز افزایش مییابد. از یک سو اصولگرایان صرفا به واسطه گرایش سیاسی، بر ریاست علی لاریجانی تاکید دارند و از سوی دیگر اصلاحطلبان با بررسی شرایط موجود به دنبال راهکاری برای ایجاد توافق برد برد و انتخاب گزینه مناسبتر تلاش میکنند.
بعد از انتخابات هفتم اسفندماه که اصلاحطلبان موفق شدند تعداد قابل توجهی از کرسیهای بهارستان را از آن خود کنند، بر این باورند که با توجه به تغییرات در ترکیب مجلس دهم لازم است ریاست آن نیز به گونهای متفاوت باشد. بنا بر گفته چهرههای سرشناس این جریان سیاسی پیش از انتخابات قرار گذاشته شده بود، که نمایندگان اصلاح طلب در رویارویی احتمالی علی لاریجانی با غلامعلی حداد عادل، رئیس دورههای هشتم و نهم را برای ریاست در مجلس دهم مد نظر قرار بدهند. اما حالا که ترکیب مجلس، به گونهای کاملا غیرقابل پیش بینی شاهد اشتراک سهم، تقریبی بین سلیقههای اصولگرایی و اصلاح طلبی است، میتوان محمدرضا عارف را یکی از گزینههای محتمل برای نشستن بر صندلی اول صحن بهارستان قلمداد کرد.
چرا که دلیلی نیست که اصلاح طلبان از شانس بالایی برای انتخاب رییسی اصلاحطلب برای پارلمان دارند، این فرصت را قدر ندانند. به هر حال محمدرضا عارف در جریان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با «کناره گیری» و در فضای انتخاباتی مجلس با «تلاش در برای وحدت» نشان داد که هم مختصات سیاست را به خوبی میشناسد و هم اینکه حاضر است تا هر هزینهای که لازم باشد را در راستای اهداف اصلاح طلبی جبهه اصلاحت متحمل شود. پس با توجه به کنار رفتن حداد عادل، میتوان متصور شد که عارف و لاریجانی وارد رقابتی جدی برای کسب ریاست قوه مقننه شوند.
در مقابل این نظریه؛ برخی از کارشناسان(اصلاحطلب) معتقدند که این رقابت نه تنها میتواند به مجلس دهم بلکه به وجهه سیاسی هر دو گزینه (علی لاریجانی و محمدرضا عارف) لطمه بزند. به عقیده آنها به هیچ وجه نباید مسئله ریاست مجلس میان این دو چهره مطرح سیاسی تبدیل به یک تنش شود. لاریجانی در نتیجه تدبیر خودشان و سو رفتار و استراتژی توسعهطلبانه جریان پایداری، کاملا به سمت جریان اصلاحات و منافع دولت تدبیر و امید گرایش پیداکردهاند و ما باید از این ظرفیت استفاده کنیم. لذا باید به دنبال فرمولی باشیم که از تمام ظرفیت هردوی آنها استفاده کنیم. زیرا ممکن است هرگونه رفتار شتابزده و غلط شبیه آنچه که فردای انتخابات مجلس ششم با آیتالله هاشمی رفسنجانی انجام شد، میتواند درباره لاریجانی هم تکرار شود.
لذا باید در پشت پرده به یک توافق برد برد و راهبردی برسند. اگر اینگونه نشود قطعا با یک چالش ناخواسته در مجلس روبرو خواهیم بود. این تفاهم میتواند الگوها و مدلهای مختلفی داشته باشد. مثلا میتوان درباره ریاست و هیات رئیسه گفتوگو کرد یا میشود از فرمول بینابین استفاده کرد. یعنی از چهره دیگری برای ریاست مجلس حمایت کنند و اجازه ندهند ظرفیت و توان ملی لاریجانی وعارف به چالش کشیده شود.
اما در این میان نظریه دیکری نیز مطرح میشود مبنی بر اینکه اگر عارف رییس مجلس دهم شود همان اشتباهی است که اصلاحطلبان در مجلس ششم انجام دادند. بیمهری و بیحرمتی آنها به آقای هاشمی سبب شد که ایشان عطای آن مجلس را به لقایش ببخشد. اگر ایشان وارد مجلس شده بود و بر کرسی ریاست تکیه میزد قطعا کارایی مجلس ششم خیلی خیلی بیشتر از کارایی مجلس ششم به ریاست آقای کروبی میشد. مجلسی که لاریجانی در راس آن قرار بگیرد کارایی، نفود و قدرتش خیلی بیشتر از مجلسی است که عارف در راس آن قرار گیرد. اصولگرایان به مجلسی که عارف رییس آن باشد اجازه نمیدهند که حتی نیم میلیمتر در جهت دموکراسی و آزادی گام بردارد.
در مجلس دهم عارف میتواند به کمک نمایندگان مستقل و میانهرو که جدیدا وارد مجلس شدهاند یک فراکسیون نیرومند دموکراسی خواه به وجود آورد و بدون ایجاد احساس رقابت و درگیری با علی لاریجانی دموکراسی را در سطح کشور تقویت کند. از سوی دیگر برخی راهکار دیگری مبنی بر تفاهم عارف و لاریجانی برای ریاست دوره ای مجلس را مطرح میکنند. به این صورت که دوسال لاریجانی و دو سال عارف رئیس مجلس شوند و نفر دوم در جایگاه نایب رئیس قرار گیرد که این مسئله نیازمند دستیابی به توافق در جلسات شخصی است.
اما این تمام ماجرا نیست زیرا در میان اصلاحطلبان نیز موافقان به ریاست علی لاریجانی کم نیستند. آنها میگویند: ریاست مجلس برای دولت اهمیت بسیاری دارد. این نکته را باید بار دیگر متذکر شد که دولت در شرایط حساسی قرار دارد و مجلس باید دست دولت را فشرده و همهجانبه دولت را یاری برساند. اگر رئیس همسو و همگام در راس مجلس قرار داشته باشد گفتمان اعتدال بهتر میتواند به اهداف خود دست یابد در غیر این صورت شاهد خواهیم بود که بار دیگر رویکرد مانعتراشی برای دولت، تکرار میشود و دولت نمیتواند اهداف خود را پیش ببرد.
علی لاریجانی در راس مجلس نهم رابطه بسیار خوبی با دولت برقرار کرد و همهجانبه دولت را یاری رساند. شاید در مورد عملکرد رئیس مجلس نه میتوان آن را مثبت و نه آن را ایدهآل ارزیابی کرد اما در بزنگاههایی که برخی به دنبال این بودند که مجلس را فرمایشی جلوه دهند و یا به دنبال منافع خاص بودند لاریجانی مثبت عمل کرد و مدیریت ایشان در مورد موضوع برجام نمونه است.
به هرحال جدا از تمام این نظرات و راهکارها مسلم است که اصلاحطلبان در تلاش هستند تا از هرگونه تنش و از آسیب دیدن وجه سیاسی لاریجانی و عارف جلوگیری کنند تا توان ملی و سیاسی هر دوی آنها به صورت کامل و بهترین شکل در مجلس آینده مورد استفاده قرار گیرد. لذا شاید بهتر باشد مانند انتخاب رئیس مجلس هشتم بیرون از صحن به توافق برسند یا اینکه هر دو نفر موضوع را در جلساتی بین خودشان طرح و به تصمیم واحد برسند.