کد مطلب: 41102
تاریخ انتشار : دوشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۵۵
کودکانی که از نظر سطح مالی خانواده ضعیف و ناتوان هستند یا دچار بد سرپرستی و بی سرپرستی شده اند به کارهای گروهی یا انفرادی در خیایان روی آورده اند تا گذران زندگی کنند.
ایران خبر- چشم های همه ما به دیدن کودکانی که در خیابان، مترو و اتوبوس به فروختن گل، آدامس، بیسکویت، فال، جوراب، یا وزن کردن افراد و واکس زدن و ... مشغول هستند آشناست. در طی روز بارها شاهد دیدن این کودکان هستیم. کودکانی که دلایل مختلف باعث شده تا از سن پایین مسئولیت پذیر باشند.
کودکانی که از نظر سطح مالی خانواده ضعیف و ناتوان هستند یا دچار بد سرپرستی و بی سرپرستی شده اند به کارهای گروهی یا انفرادی در خیایان روی آورده اند تا گذران زندگی کنند.
قطعا هر کدام از ما با دیدن صحنه کاری این کودکان اندکی فکر کرده ایم که سهم آن از زندگی چیست، در چه جایگاهی قرار دارد؟ این کودک چه زمانی می تواند همانند همسالان خود از لذت های زندگی اش استفاده کند؟ آیا درک و تجربه ای از لذت بردن زندگی دارد یا مدام باید در ذهن خود اعداد و ارقام را برای زندگی اش جمع و تفریق کند؟!
رفتار نامهربان و ایجاد آسیب روحی
برخی از مردم با برخوردهای بد و غیرانسانی خود شخصیت این کودکان را تخریب می کنند. شاید از نظر ظاهر و رفتار اجتماعی در سطح کودکانی که در خانواده بزرگ شده اند نباشند اما آنها هم در جایگاه خود حق انسان بودن و زندگی کردن دارند. چرا باید به چنین کودکانی خرده گرفت وقتی نه پدر برای حمایت کردن داشته اند نه مادری برای تربیت! وقتی به دنیا آمدن این کودکان در هاله ای از ابهام بوده و چه بسا با ندانم کاری دو انسان نالایق به چنین سرنوشتی دچار گشته اند. پس خرده گرفتن و جبهه گیری در برابر این کودکان بی گناه کار شایسته و جالبی نیست زیرا باعث آسیب روحی و روانی در آنها می شود.
متاسفانه کودکان بی سرپرست و تنها در جامعه از آسیب پذیری بالایی برخوردار هستند و با توجه به مشکلات مالی که دارند با هر تلنگری به سمتی کشیده می شوند. برخی افراد پست، با سوءاستفاده از این کودکان به عنوان ابزار کار، از آنها درخواست کارهای غیراخلاقی و غیرقانونی دارند و آنها هم در عالَم کودکی خود و دور از رنگ و ریا کارها را تحویل می گیرند. با وجو چنین آدمهایی که فقط قصد سوءاستفاده از کودکان رادارند متاسفانه در آینده ای نه چندان دور آن کودک به فردی بزهکار و خلاف تبدیل می شود که از سن پایین تجربه هر کار خلافی را داشته است و در بزرگسالی هیچ ترس و واهمه ای از انجام کار خلاف ندارد.
نگاهی با یک دنیا حرف
برخی از این کودکان به خاطر فقر خانوادگی یا اعتیاد یکی از والدین در سن کم محبور به کار در خیابانی می شوند. کودکانی که با نگاهی معصوم و ملتماسه درخواست خرید دارند. در نگاهشان غم و حسرتی موج می زند که بیانگر تمام کمبودهای زندگی شان است. این نگاه کودکان دل هر بیننده ای را به رحم می آورد. شاید با نگاهش می خواهد تمام حرفهایی که در دلش مانده بگوید؛ که او هم دوست دارد بازی کند، لباس خوب بپوشد، درس بخواند، در کنار خانواده اش زندگی کند، نه اینکه با لباس های کهنه و پاره همراه با کوله پشتی وصله پینه شده در بین جمعیت پرسه بزند به امید فروش آدامس، دستمال و یا هر کالای نسبتا مرغوبی که با خود حمل می کند.
چه طور می شود کودکانی که هنوز به سن مدرسه رفتن نرسیده اند در خیابان رها شده اند به طوری که در جامعه با هر نوع نگاه و برخوردی مواجه هستند. این کودک وقتی در سن پایین قدم به خیابان می گذارد از هر طرف ممکن است مورد رنجش قرار گیرد بدون اینکه قدرتی برای دفاع از خود داشته باشد، چون هیچ شناخت و اطلاعی از افراد و جامعه ای که در آن وارد شده است را ندارد.
سهم زندگی؛دستفروشی در خیابان
مساله مهم و اساسی که باید به آن توجه شود این است که آیا این کودکان از نهادهای دولتی همانند سازمان بهزیستی و اداره اجتماعی کودکان حمایت و پشتیبانی می شوند. آیا برای برطرف کردن این معضل اجتماعی اطلاعات دقیق وجود دارد؟ آیا از وضع زندگی، محل سکونت، تحصیل و نحوه سرپرستی این کودکان اطلاعاتی موجود است که بتوان طبق آن به دنبال راهکار اساسی برویم؟ احتمالا سازمان بهزیستی حمایت هایی در این زمینه انجام داده است، اما با توجه به شواهد موجود جمعیت کودکان کار روز به روز در حال افزایش است و کاهشی در این روند به چشم نمی خورد!
تنها مساله ای که ذهن مان را درگیر می کند این است؛ سهم این کودکان از زندگی و لذت های آن فقط دستفروشی در خیابان است؟...
گزارش از مه جبین محمدی -
ایران خبر