ایران خبر- آل سعود نام خاندان سلطنتی حاکم بر کشور عربستان است که از اواسط قرن هجدهم میلادی و توسط عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل به حکومت در عربستان سعودی دست یافت و تاکنون بر بخشهایی از شبهجزیرهٔ عربستان حکومت میکنند.
خاندان آل سعود منسوب به سعود بن محمد بن مقرن که از ۱۷۳۵ میلادی بر بخشی از شبه جزیره عربستان حکومت کرده و اکنون نیز نام خود را به کشور عربستان تحمیل کرده است.
تاکنون ۷ پادشاه آل سعود بر این سرزمین زمام امور را در دست داشتهاند که نخستین پادشاه ملک عبدالعزیز بود. شش پادشاه پس از او همگی برادر هستند.
دودمان آلسعود قدرت را از سال ۱۹۳۲ میلادی در کشور عربستان در دست دارد و نام کشور را منسوب به نام دودمان خود کردهاست.
در عربستان ۷ هزار اعضاء دودمان سلطنتی آلسعود، به تمامی کشور و بیش از ۲۵ میلیون ساکنان آن حکمرانی میکنند. این گروه علاوه بر در دستداشتن تمامی امور حساس کشور، ثروتهای نجومی حاصل از فروش نفت و گاز و تمامی امور کشور را بدون حضور هر گونه نهاد انتخابی و یا نظارت مردمی در اختیار خود گرفتهاند.
تاریخچه حاکمیت سعودی ها در عربستان
حکومت عربستان سعودی در سال ۱۷۵۰ به وسیله محمد ابن سعود (۱۷۳۵-۱۷۶۶ ) پایهریزی شد. پس از وی عبد العزیز بن سعود (۱۷۶۶-۱۸۰۳) با پشتیبانی شیخ محمد بن عبدالوهاب شهر ریاض را به تصرف درآورد. در عهد عبدالعزیز، عسر، تهامه، حجاز، عمان، احساء، قطیف، زیاره، بحرین، وادی الدواسر خرج ، محمل وشم، سدیر، قصیم، شمر، مجمعه، منیح، بیشه، رنیه، و ترابه تحت تصرّف مذهب وهابی درآمد. او پس از غلبه برهمه قبایل این سرزمین توانست سلسله پادشاهی "آل سعود " را بنیان گذارد. مبانی دولت سعودیها در دوره های مختلف حاکمیت بر عربستان ضرب شمشیر و سوار شدن بر موج تعلیمات یک روحانی متعصب واپسگرا به نام محمد بن عبدالوهاب بود که در منطقه عیینه عربستان رشد کرد. انگلستان نیز با حمایت تمام قد از این ائتلاف و پوشش گذاشتن بر قتل عام مردم عربستان منجر به تشکیل خاندانی شد که به مرور زمان بر گرده مردم بخش عمده ای از شبه جزیره عربستان سوار شده و منافع اقتصادی و سیاسی و امنیتی خود را دنبال کردند.
مبانی سلطنت آل سعود
در سال 1320/1902 عبدالعزیز بن عبدالرحمان معروف به ابن سعود و ملقب به شاهین صحرا در بیست سالگی خود با اقدامی اسطوره مانند موفق شد ریاض را تصرّف کند و سلطنت عربستان سعودی را بنیان نهد. مبانی دولتی که وی تأسیس کرد ـ و پیشینه آن به قرن هجدهم میلادی میپیوندد ـ بر شمشیر و محمل حکومت او ترویج مذهب حنبلی وهابی بود. یک روحانی متعصب واپسگرا و ضد شیعی نجدی به نام شیخ محمد بن عبدالوهاب در اواسط قرن هجدهم موفق شد تحصیلات «سلفی» و نظرات نوظهور خود را در نجد ترویج کند و امیر شهر دِرِعیَّه را مرید و طرفدار خود سازد. در سال 1157/1744 بین این عالم نجدی و امیر محمد ابن سعود، امیر دِرعیه پیمانی بسته شد که به موجب آن، امیر سعودی از سوی خود و اعقاب خویش پشتیبانی و اطاعت از شیخ و اعقاب او و سایر علمای وهابی را برعهده گرفت و شیخ نیز قبول کرد که خود و اولاد و پیروانش پیوسته راهنما و مدافع و یاور امیر سعودی باشند و تمام نیرو و نفوذ خود را در حمایت از آن خاندان به کار برند. این همان پیمان است که عبدالعزیز و سایر ملوک سعودی و نیز مشایخ آل شیخ پیوسته محترم شمردهاند. ابن عبدالوهاب و فرزندانش تا امروز حامی جدی سلطنت سعودی و عهدهدار امور شرعی و فرهنگی و قانونی و قضائی بودهاند و شاهان سعودی پیوسته فرمان پذیر ایشان بوده و به حکم و فتوای شورای دینی وهابی به شاهی میرسند یا از سلطنت ـ چنانکه درباره سعود بن عبدالعزیز عمل شد ـ خلع میگردند.
برای ثبت در تاریخ
تاریخ نودساله سلطنت ابن سعود و چهار فرزندش پر است از مطالبی که از نظر تاریخ اسلام و ایران حائز اهمیت است. ذیلاً به بعضی از آنها اشاره میشود:
1 ـ در روایات اسلامی راجع به حفر چاه زمزم به وسیله عبدالمطلب آوردهاند که: «وقتی عبدالمطلب زمزم را کشف کرد دو آهوی طلا و چند شمشیر و زر بسیار بدست آورد که ساسان پادشاه ایران به حرم کعبه اهدا کرده بود... عبدالمطلب باب کعبه را با آنها بساخت»(50) یاقوت حموی هم به نقل از مسعودی(51) آورده است که: «ایرانیان عقیده دارند که از اولاد ابراهیماند و پیشینیان ایشان برای بزرگداشت جدّ خود ابراهیم خلیل به زیارت بیتالله میرفتند و کعبه را طواف میکردند تا شعار نیای خویش را برپای دارند و انساب خود را حفظ کنند. آخرین پادشاه پارسی که به حج بیتالله رفت ساسان بن بابک بود... شاعر باستانی تازی در این باره گفته است:
زمزمت الفرس علی زمزم و ذلک من سالفها الأقدم و بعد از ظهور اسلام یکی از شاعران ایرانی چنین گفته است:
و ما زلنا نحجّ البّیت قِدْماو نُلْقی بالأباطح آمِنِینَا و ساسانُ بن بابَک سارَ حتّی اَتی البیتَ العتیقَ بِأصْیَدِینا
وَ طافَ بِهِ و زمزم عندَ بِئرلاِءسماعیلَ تَرْویِ الشاربینا
به موجب این اخبار ـ اِنْ صدقَا و اِنْ کِذْبا ـ ایرانیان صدر اسلام افتخار میکردند در عصری که مشرکان جزیرة العرب کعبه را با بُتهای خود ملوث کرده، زشتترین گناهان را در مطاف و مسجدالحرام مرتکب میشدند به زیارت حج میرفتند و شاهان هدایایی به کعبه تقدیم میداشتند.
اکنون متأسفانه حق خدمت قدیم ایرانیان را به کعبه مشرفه فراموش کرده مسلمانان ایرانی را از زیارت بیتالله بازمیدارند!!
2 ـ یازدهمین و آخرین بازسازی کعبه به دست یک مجتهد کاشانی انجام گرفته است. سید زین العابدین بن نورالدین بن مراد بن علی بن مرتضی الحسینی الکاشانی که این خدمت بزرگ اسلامی را عهدهدار بود شرح آن را در دو رساله، یکی به فارسی و دیگری به عربی هر دو به نام «مفرحة الأنام فی تأسیس بیت الله الحرام» بیان کرده است. این هر دو رساله را مرحوم شیخ آقابزرگ طهرانی صاحب الذریعة الی تصانیف الشیعه در کتابخانه ملا محمّد علی خوانساری در نجف مطالعه کرده و نسخه فارسی آن را در کربلا نزد شیخ محمد علی قمی دیده است. سید زین العابدین از شاگردان موسی محمد امین استرآبادی بوده و او را در مکّه به جرم تشیع به شهادت رساندهاند. شرح احوال او در ریاض العلما و مستدرک الوسائل و نجوم السماء و دارالاسلام مسطور است که همه او را بانی کعبه معرفی کردهاند. سید محسن امین عاملی در اعیان الشیعه توفیقی را که در بنای کعبه نصیب سید زین العابدین شده است از نوشته خود او چنین شرح میدهد: «سپیده دم روز چهارشنبه نوزدهم شعبان 1039 ه .ق. بارانی چنان شدید، که گویی دهان مشکها را گشوده باشند، مدت دو ساعت و دو درجه بر مکّه فرو بارید. سیل وارد مسجد الحرام شد و به قدر دو ذراع و ربع ذراع از سر کعبه گذشت و چهار هزار و دو نفر مرد و زن و کودک در آن حادثه جان سپردند... روز پنجشنبه بیستم شعبان دیوارهای شرقی و شامی یعنی تقریبا نصف کعبه فرو ریخت. این واقعه در عهد سلطنت سلطان مراد چهارم پادشاه عثمانی اتفاق افتاد... من با شریف مکّه مذاکره کردم که خانه خدا را باید به نفقه اهل خیر و به دست خود ایشان نوسازی کرد و در ظاهر آن را به سلطان نسبت داد. شریف ابتدا موافقت کرد امّا کسانی او را از این اقدام منصرف کردند. من نزد خدا تضرع کردم که از این سعادت چیزی هم نصیب من فرماید. خبر ویرانی کعبه به سلطان عثمانی رسید و دستور داد کعبه را از کف زمین ویران و سپس نوسازی کنند. دو نفر را هم از سوی خود برای سرکاری به مکّه فرستاد. روز سهشنبه سوم جمادیالآخر ال 1040 شروع به کندن دیوارهای کعبه نمودند و من هم با سایر کارگران مشغول بنّایی شدم. از الطاف الهی این بود که وکیل سلطان و مباشر او هر دو مرید من شدند به طوری که درباره بنای کعبه هرچه به ایشان میگفتم به کار میبستند... همه دیوارهای کعبه را جز رکن حجریّه تا جایی که حجرالاسود را بر آن کار گذاشته بودند ـ برچیدند. برای اینکه کسی به حجر دست نزند سنگی روی آن گذاشتند. من به دو فرستاده دربار اسلامبول گفتم باید رکن و حجر را با احتیاط بیشتری محافظت کرد و آنان پوششی از تخته روی آن گذاشتند. شب یکشنبه بیست و دوّم ماه جمادی الآخر تصمیم گرفته شد که از فردا صبح، کار بنای خانه را شروع کنند. در آن شب من با زاری و ابتهال از خدای تعالی التماس نمودم که مرا سازنده خانه خود قرار دهد. با خود میاندیشیدم وقتی شریف مکه و شیخ الحرم و قاضی و وکیل سلطان و علما و خادمان حرم هستند از من با این ناتوانی چه کاری ساخته است؟ پس غسل کردم و هنگام سحر وارد مسجد الحرام شدم. از توفیقات الهی این بود که بعد از نماز صبح غیر از مباشر و چند کارگر کسی در مسجد نماند. وقتی مباشر مرا دید گفت: سید زین العابدین فاتحه بخوان. من فاتحه و دعای سریع الاجابه را ـ که در کافی روایت شده است و با «اللّهم انّی أسألک باسمک العظیم الأعظم...» شروع میشود ـ خواندم. آنگاه سنگ مبارک رکن غربی را به دست گرفتم و محمد حسین ابرقویی که از صلحا بود طاسی پر از ساروج پیش من آورد. آن ساروج را در زاویه رکن غربی زمین ریختم و پهن کردم و بسماللّه گفته سنگ را بر اساس ابراهیم ـ علیه السلام ـ کار گذاشتم. روز نهم رجب به حجرالأسود رسیدند. من به نفس خود سه ذراع از ارتفاع و تمامی عرض روی رکن حجرالأسود را ساختم. بسیار کوشیدند حجرالأسود را از جای خود بردارند امّا نتوانستند. آن روز من دعایی را که معروف به سیفی است میخواندم و بیست و هفت بار مکرر نمودم. در بیست و دومین بار بود که باب کعبه را کار گذاشتند. روز سیزدهم شعبان ستونهای خانه خدا را به درون کعبه بردیم. روز پانزدهم همین ماه از باب کعبه وارد شدم و چهار سنگ به دست خود بر دیوارهای داخلی کار گذاشتم. یک سنگ در زاویه حجرالأسود و سنگی در حطیم و سنگی در زادگاه امیرالمؤمنین علیه السلام ـ که تخمینا سه ذراع از زاویه حجرالأسود فاصله دارد ـ و سنگی هم در زاویه رکن یمانی. روز هیجدهم شعبان الواحی را بین ستونهای خانه که به سقف متصل بود قرار دادیم و من آنها را به ستون متصل نمودم. در سلخ شعبان میزاب الرحمه ـ ناودان کعبه ـ را کار گذاشتند. در دوم رمضان به نصب سنگهای مرمر بر دیوارهای داخلی خانه پرداختند و همه آن دیوارها و کف خانه را با مرمر پوشاندند و فرش کردند. روز چهارشنبه بیست و هفتم رمضان کار نوسازی کعبه به پایان رسید و مردم روز جمعه آخر رمضان داخل کعبه شدند.»
این نمونهای است از اخلاص و قوّت ایمان مسلمانان ایرانی که علی رغم چند بار قتل عام شیعه در مسجد الحرام و خطرات سفر و بیم هلاکت به دست راهزنان تازی، هرگز دست از فریضه حج برنداشتند. بنابر این آیا رواست که غاصبان حرم آنان را مجوسی بخوانند؟!
3 ـ وقتی وهابیان از قتل عام مدینه و طایف فراغت یافتند و ابن سعود با قوه قهریه پای به حرم امن الهی نهاد جرأت نداشت خود را فاتح و سلطان مکّه بخواند و در روز دوازدهم جمادی الأولی /1343ه .ق. طی منشوری که در مکه صادر کرد به صراحت نوشت: «سَنَجْعَلُ الأمر فی هذه البلاد المقدسة بعد هذا، شوری بین المسلمین لقد أبرقنا لکافّة المسلمین فی سائر الأنحاء أن یرسلوا وفودهم لعقدِ مؤتَمَرٍ اسلامیٍّ عامّ، یُقرِّرُ شِکَلَ الحُکومةِ التی یَرَونها صالحَةً لإنفاذ أحکام اللّه فی هذه البلاد» یعنی: اداره شهرهای مقدس را واگذار به رأی شورایی از مسلمانان خواهم کرد. به همه مسلمانان در سایر کشورها تلگراف کردهایم هیأتهای نمایندگی خود را برای تشکیل یک کنفرانس عام اسلامی اعزام دارند تا هر شکل حکومت را که برای اجرای احکام خدا در این بلاد مقدسه شایسته دیدند تعیین نمایند» لیکن فاصله بین قول و فعل بسیار است.
سلمان بن عبدالعزیز آل سعود
سلمان بن عبدالعزیز آل سعود زادهٔ ۵ شوال ۱۳۵۴، خادم الحرمین الشریفین، هفتمین پادشاه عربستان سعودی و بیستوپنجمین فرزند عبدالعزیز آل سعود از همسرش حصه است.
سلمان بن عبدالعزیز هفتمین پادشاه آل سعود است. او با ۵ پادشاه پیش از خود برادر میباشد.
تولد و خانواده
ملک سلمان متولد ۵ شوال ۱۳۵۴ قمری برابر با ۹ دی ۱۳۱۴ خورشیدی میباشد، او پس از درگذشت ملک عبدالله پادشاه عربستان شد و از اعضای گروه "هفت سدیری" است. او برادر ناتنیملک عبدالله پادشاه سابق عربستان و برادر تنی ملک فهد پادشاه اسبق عربستان و نایف و سلطان دو ولیعهد سابق ملک عبدالله است، لذا یکی از "هفت برادران" معروف به "السّدیری" محسوب میشود.
سمت ها
امیر سلمان در طول زندگی سیاسی خود مشاور مخصوص پادشاهان عربستان بوده و نقش ویژهای در ادارهٔ امور داخلیِ این کشور داشتهاست. وی از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۰ و بار دیگر از سال ۱۹۶۳ تا ۲۰۱۱ سمت استانداری ریاض را داشته است. پس از مرگ سلطان بن عبدالعزیز در سال ۲۰۱۱، وزارت دفاع عربستان ـ که همواره در دست ولیعهد بود به وی سپرده شد. پس از مرگِنایف بن عبدالعزیز در ۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، سلمان بن عبدالعزیز بهعنوان ولیعهد عربستان و سومین ولیعهد عبدالله بن عبدالعزیز انتخاب شد. پس از مرگ ملک عبدالله، سلمان در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۵ رسماً بعنوان پادشاه عربستان سعودی انتخاب شد.
سیاست داخلی
موج اول تغییرات
سلمان با آغاز پادشاهی خود، کوچکترین برادرش مقرن بن عبدالعزیز را به عنوان ولیعهد و برادرزادهاش محمد بن نایف آل سعود را به عنوان جانشین ولیعهد انتخاب کرد. او در اولین اقدام مشعل بن عبدالله فرزند شاه سابق را از امارت مکه و بندر بن سلطان را از شورای امنیت ملی کنار گذاشت. بندر که در زمان ملک عبدالله مشاور و نماینده ویژه وی بود، از این سمت هم در دوران حکومت سلمان کنار گذاشته شد. در همین راستا فیصل بن بندر نیز از امارت منطقه القصیم و ترکی بن عبدالله از امارت منطقه ریاض برکنار شدند.
سلمان بن عبدالعزیز همچنین چند نهاد دولتی مربوط به دوران حکومت ملک عبدالله را منحل کرد که شامل کمیته عالی سیاست آموزش، کمیته عالی ساماندهی و تنظیم اداری، شورای خدمات مدنی، شورای آموزش عالی و دانشگاهها، شورای عالی شهر علوم وفناوری ملک عبدالعزیز، شورای عالی آموزش، شورای عالی امور نفت و معادن، شورای عالی اقتصادی، شورای امنیت ملی، شورای عالی امور اسلامی، شورای عالی شهر انرژی هستهای و انرژی تجدیدشونده ملک عبدالله و شورای عالی امور معلولان بودند. وی دو نهاد جدید تشکیل داده است که اولین نهاد، شورای امور سیاسی و امنیتی و دومین نهاد، شورای امور اقتصادی و توسعه اعلام شده است که روسای هر دو نهاد به عنوان اعضای کابینه نیز منصوب شدهاند.
موج دوم تغییرات
موج دوم تغییرات اساسی در دولت عربستان، در ۲۸ آوریل ۲۰۱۵ توسط ملک سلمان اجرایی شد. تغییراتی که رسانهها از آن تحت عنوان زلزله سیاسی یاد کردند. براساس این فرامین، ملک سلمان، مقرن بن عبدالعزیز، ولیعهدی سعودی را برکنار و شاهزاده محمد بن نایف آل سعود را با حفظ سمت در وزرات کشور به عنوان ولیعهد جدید منصوب کرد. ملک سلمان در حکمی دیگرهمچنین محمد بن سلمان آل سعود، فرزند خود و وزیر دفاع را به عنوان جانشین ولیعهد منصوب کرد. پادشاه عربستان سعودی همچنین سعود الفیصل وزیر خارجه هفتاد و پنج ساله بیمار این کشور را برکنار و عادل الجبیر را به عنوان وزیر خارجه جدید منصوب کرد. بر اساس این حکم، شاهزاده سعود الفیصل وزیر مشاور در امور خارجه شد. پادشاه عربستان همچنین خالد الفالح را به عنوان وزیر بهداشت، عادل فقیه را وزیر اقتصاد و برنامهریزی و مفرج الحقبانی را به عنوان وزیر کار معرفی کرد و خالد بن عبدالرحمن العیسی را از سمت معاون رئیس دربار برکنار و وی را به عنوان وزیر مشاور و عضو هیئت دولت و عضو شورای امور سیاسی و امنیتی معرفی کرد. همچنین براساس این احکام، عبدالرحمن الهزاع از ریاست اتحادیه رادیو و تلویزیون برکنار شد.
پادشاه عربستان سعودی در حکمی دیگر، حقوق ماهیانه کارکنان نهادهای امنیتی و نظامی را افزایش داد.
سیاست خارجی
عملیات نظامی طوفان قاطعیت
چند ماه بعد از آغاز بکار دولت سلمان بن عبدالعزیز، با دستور پادشاه عربستان، مداخلهٔ نظامی در یمن در ۲۵ مارس ۲۰۱۵ میلادی برابر ۶ فروردین ۱۳۹۴ با حملهٔ هوایی ائتلافی از کشورهای منطقه به رهبری عربستان سعودی به یمن با نام عملیات طوفان قاطعیت به عربی: عملیة عاصِفة الحزم آغاز شد و از ۲ اردیبهشت با نام عملیات احیای امیدبه عربی: عملية إعادة الأمل ادامه یافت.
این عملیات در حمایت از دولت عبد ربه منصور هادی و بر ضد انصارالله، و حامیان علی عبدالله صالح رئیسجمهور سابق یمن صورت گرفته که صنعا پایتخت یمن و بیشتر مناطق شمال یمن را در اختیار دارند. عربستان و کشورهای حاضر در ائتلافش، ایران را به حمایت از "شورشیان حوثی" متهم میکنند، چنانچه برخی تحلیلگران این عملیات را "آیینه جنگ سرد میان ایران و عربستان" میدانند و معتقدند که آنچه یمن را به میدان مبارزه تبدیل کردهاست، رقابت ایران شیعهمذهب و عربستان و سُنیمذهب است
در جریان این عملیات، محمد بن سلمان آل سعود، فرزند ملک سلمان و ولی ولیعهد عربستان سعودی، بعنوان وزیر دفاع عربستان، فرماندهی حملات علیه یمن را در دست داشت
دیدگاههای سیاسی
سلمان بن عبدالعزیز، برخلاف برادرش، عبدالله، دیدگاه مثبتی نسبت به اصلاحات، ولو در ظاهر، ندارد، و معتقد است که دموکراسی و حاکمیت مردم چندان مناسب جامعهٔ محافظهکار عربستان نیست، و گفته میشود قصد دارد اصلاحاتی را که عبدالله درزمینهٔ سیاسی و اجتماعی در این کشور آغاز کرد با ملاحظه کاری بیشتری پیش بگیرد.
گفته میشود که وی دیدگاه بهتری نسبت به کشورهای همسایهٔ خود، از جمله عراق و ایران، دارد اما، همانند دیگر مسئولان بلندپایهٔ سعودی، دیدگاهی مداخلهجویانه در امور سوریه دارد و برای براندازی دولت اسد تلاش میکند.
سلمان بن عبدالعزیز، چه در زمان ولیعهدی و چه پیش از آن نیز، بهشدت خواهان برقراری صلح میان اسرائیل و فلسطین به هر قیمتی بود، و انتظار میرود این سیاست را پس از رسیدن به قدرت با شدت بیشتری دنبال کند
زندگی شخصی
سلمان سه بار ازدواج کرده است یکی از پسران او به نام سلطان نخستین شاهزاده، نخستین عرب و نخستین مسلمانی است که به فضا سفر کرده است تحلیلگران متعدد بیان کردهاند که سلمان از زوال عقل و احتمالاً از بیماری آلزایمر رنج میبرد.