کد مطلب: 48105
 
تاریخ انتشار : شنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۱۵
تا زمانی که سالم هستیم قدر سلامتی خود را نمی دانیم این جمله برای همه ما آشناست و همه ما در طی زندگی تجربه آن را داشته ایم.
گله گذاری از نحوه برخورد پرسنل برخی بیمارستان های دولتی تمامی ندارد
 
به گزارش ایران خبر، امان از روزی که دچار بیماری شویم و تنها قدم در بیمارستان بگذاریم. حکایت مراجعه به بیمارستان هم حکایت تازه ایی برای هیچکس نیست، اما همیشه این سوال در ذهن هست که چرا برخی از پرسنل بیمارستانهای دولتی رفتار مناسب و مبادی آداب با بیماران ندارند! دیگر برایشان فرقی نمی کند بیمار پیر باشد یا جوان، همچنان با جواب های سربالا بیماران را به بخش های بی ربط روانه می کنند.

متاسفانه عدم رسیدگی و نظارت کامل در برخی از بیمارستان های دولتی بیماران و همراهان آنها را دچار مشکل و سردرگمی می کند. 
اخلاق و خوش رفتاری از اولین ملاک های رفتاری در هر نوع روابط اجتماعی محسوب می شود. اما وقتی افراد به برخی از مراکز مراجعه می کنند در همان ابتدا با بدرفتاری و خشونت کارکنان روبرو می شوند. این آداب اجتماعی باید در هر قشر و محلی اصولی باشد تا افراد رغبت داشته باشند با یکدیگر در ارتباط باشند.

بیمارستان و مراکز درمانی از جمله محل هایی است که همواره با مراجعین متعددی روبرو است؛ اما برخی از کارکنان، پزشکان و پرستاران هنوز نحوه برخورد با بیمار را نمی دانند و با غرور و خشونت با آنها رفتار می کنند. مطمئنا اگر بیماری نیاز نداشته باشد برای درمان به بیمارستان مراجعه نمی کند.

نحوه برخورد و نظافت بیمارستان ها بحثی است که همواره در جریان است و هیچ وقت پایانی برای آن وجود ندارد. در برخی از بیمارستان ها و مراکز دولتی نه تنها شاهد بدرفتاری پرسنل هستیم بلکه با عدم رعایت بهداشت هم مواجه می شویم که این مسئله بسیار مهمی در درمان بیمار دارد، زیرا ممکن است علاوه بر دردهای موجود بیمار میکروب و آلودگی های جدیدی را جذب بدن خود کند و طول درمان وی با مدت زمان بیشتری صورت گیرد.

ایران خبر به یک نمونه از گله مندی های شهروندی می پردازد؛

گلایه ما از یکی از بیمارستان های دولتی در بالاترین نقطه پایتخت است. در بدو ورود وقتی وارد تریاژ یا همان بخش پذیرش بیمار می شویم دو نفر از پرسنل که به گفته خودشان کارشناس هستند می خواهند بیماران را راهنمایی کنند، به جای پاسخ دادن سلام می پرسند اینجا چه می کنید؟ واقعا کسی برای چه کاری به بیمارستان مراجعه می کند؟! آیا از سر بیکاری می خواند برود و گپی با پرسنل بسیار خوش اخلاق بزند! خب مسلم است که از روی درد و مریضی مراجعه کرده است، سپس یکی از این خانم ها با عصبانیت هر چه تمام تر فرمی را با مشخصات بیمار پر می کند و تحویل وی می دهد که به پزشک اورژانس مراجعه کند.

پزشک اورژانس پس از معاینه مختصری دارو برای بیمار تجویز می کند. بیمار باید یک سالن عریض و طویل را طی کند تا به داروخانه بیمارستان برسد. پس از تحویل گرفتن دارو بیمار حیران و سرگردان در سالن های بیمارستان باید پرسه بزند تا بلکه بهیاری پیدا شود و مرحمت بفرماید جواب سوال وی را بدهد.

پس از گذراندن چند سالن و شنیدن جواب های سربالا بیمار به ایستگاه پرستاری می رسد، که نامش کاملا پیداست به چه معناست اما فقط نامش در معنایش نهفته است زیرا در آنجا هم بیمار با اخم و جواب های سربالا مواجه می شود.

خانم "ح" که مدیر ایستگاه پرستاری این بیمارستان دولتی در بالاترین نقطه پایتخت هستند در نهایت بی ادبی و پرخاشگری به بیمار اعلام می کند که در آن مرکز محل ترزیق آمپول وجود ندارد!!! آیا کسی باورش می شود در یک بیمارستان محلی برای ترزیق آمپول وجود نداشته باشد؟ آمپول زدن و تجویز آن از ابتدایی ترین تجویزهای بخش اورژانس یک بیمارستان است. اما آن خانم با اصرار و خشم همچنان مصر بر حرف خود بود که این بیمارستان ترزیقات ندارد و کسی اینجا آمپول تزریق نمی کند.

مریض با سرگردانی مجدد به تریاژ مراجعه می کند، آنها هم با اظهار بی اطلاعی وی را روانه اورژانس می کنند. بیمار با مراجعه به پزشک و یادآور شدن این مطلب که دارو ها در همین بیمارستان تجویز و تهیه شده، دکتر را قانع می کند که با ایستگاه پرستاری تماس بگیرد. خانم دکتر "الف" طی سه تماس تلفنی مسئولین ایستگاه پرستاری را راضی می کند تا تزریق مریض وی را انجام دهند! این درست است که پزشکی برای تزریق با پرستار و بهیار سه بار تماس بگیرد و وظیفه اش را یادآوری کند!

بیمار پس از طی کردن سالنی بسیار طولانی به بهیار بخش مراجعه می کند. بهیار هم در کمال خونسری می گوید: خودت ببین اگر تخت خالی داریم من آمپول شما را تزریق می کنم! بیمار با صبوری به دنبال تخت خالی می گردد و در نهایت پیدا می کند، اما تختی بسیار کثیف بدون روکش های یک بار مصرف. گویا روکش قبلی هم کامل از روی تخت برداشته نشده بود که بهیار می گوید آن را به زمین بینداز و از بیمار درخواست می کند بر روی همان تخت کثیف و خاکی دراز بکشد تا آمپول وی را تزریق کند!

این حال و روز بیماری سرپایی بود که برای کمتر از دوساعت به یک بیمارستان دولتی در بالاترین نقطه پایتخت مراجعه کرده بود! 

حال خودتان قضاوت کنید؛ وقتی یک بیمار با حال روحی و جسمی بدی که دارد وارد بیمارستان می شود آن هم برای درمان سرپایی نه درمان طولانی و سخت، آیا این طرز برخورد سزاوار است؟ آیا کسی مسئول رسیدگی به این نحوه برخورد پرسنل بیمارستان نیست؟

کلام آخر؛
"صبر ایوب نصیب کسانی که روزی را در بیمارستان سپری می کنند".