ایران خبر بررسی می کند؛
طعم تلخ بی پولی در زندگی
کد مطلب: 51360
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۳۴
زمانی که درگیری ذهنی فردی بی پولی باشد برای انجام دیگر امورات زندگی اش تمرکز کافی نخواهد داشت بهع نوان مثال شخصی که مستاجر است وقتی کرایه منزل اش عقب می ماند دغدغه ذهنی برای پرداخت آن را دارد و نمی تواند از مصاحبت با خانواده اش لذت ببرد.
ایران خبر- ممکن است پول مسئله مهمی نباشد اما نداشتن پول و اثرات آن را در مسائل مهم زندگی مثل غذا، پوشاک، مسکن، تحصیلات، امکانات بهداشتی به وضوح می توان دید و احساس کرد.
زمانی که درگیری ذهنی فردی بی پولی باشد برای انجام دیگر امورات زندگی اش تمرکز کافی نخواهد داشت به عنوان مثال شخصی که مستاجر است وقتی کرایه منزل اش عقب می ماند دغدغه ذهنی برای پرداخت آن را دارد و نمی تواند از مصاحبت با خانواده اش لذت ببرد.
در روزگاران قدیم می گفتند "علم بهتر است یا ثروت" همه یک صدا می گفتند "علم"، اما امروزه کمتر کسی یافت می شود که بگوید "علم از ثروت بهتر است". زیرا اکنون با داشتن پول می توان علم هم کسب کرد.
وقتی افراد در زندگی مادی خود در تنگنا قرار می گیرند و مدام با خود فکر می کنند که هرگز توانایی خرید خانه را ندارند و یا همیشه لیستی تلخ در دست دارند از نیازهای دوست داشتنی خود که برای آن هم قدرت خرید مالی ندارند. وقتی افراد بی پول احساس امنیت مالی، انتخاب بهترین دوست داشتنی ها، فراهم کردن امکانات لذت بخش زندگی را در خود نمی بینند بی انگیزه و افسرده می شوند.
بی پولی در زندگی اضطراب و نگرانی را به همراه دارد، چرا که وقتی فردی بی پول می شود قدرت خرید آن پایین می آید، اجاره حانه اش عقب می ماند، نمی تواند به تفریح و گردش برود حتی جرات مریض شدن نیز ندارند!
برخی افراد برای فراهم آوردن اولین نیازهای زندگی شان مشغول کاری می شوند که به آن علاقه ندارند، با کسانی همکار می شوند که تحمل آنها برایشان سخت است، مجبور می شوند با رئیس و کارفرمای خود مدارا کنند چون از سر اجبار مشغول به آن کار شده اند و خیلی مسائل دیگر که افراد از بی پولی مجبور به انجام آن می شود. حال با همه این موارد باید بگوییم از زندگی لذت ببرید و شما فردی خوشبخت هستید!
امروز با تغییرات گسترده ایی که درتمامی امور زندگی پیش آمده پول نقش بسیار مهم و پررنگی در روابط اجتماعی، معاشرت ها، ایجاد شغل، انتخاب همسر، ادامه تحصیل و ... پیدا کرده است. زیرا تا وقتی پول باشد امکان ایجاد تمامی این روابط و فراهم آوردن امکانات در زندگی وجود دارد.
وقتی فردی از نظر مالی تامین باشد قطعا به دنبال نیاز و خواسته هایی می رود که به آنها علاقه دارد و لذت می برد. به راحتی می تواند شغل مورد علاقه خود را پیدا کند نه اینکه از سر ناچاری مشغول به کاری شود که هیچ علاقه ای به آن ندارد و فقط روز شماری می کند تا پایان ماه برای دریافت حقوق!
اپیکور متفکر یونان باستان را "فیلسوف لذت" می‌دانند. او همه تمرکز خود را در طول زندگی اش بر کشف و شناخت لذت و ترویج اعمالی کرد که این مهم‌ترین نیاز بشر را به نهایت می‌رسانند.
او می‌گفت: اگر من لذت‌های چشایی و لذت عشق و لذت‌های بینایی و شنوایی را کنار بگذارم، دیگر نمی‌دانم خوبی را چگونه تصور کنم. بله او تا این حد دلبسته لذت بود و آن را تنها راه برای شناخت جهان و بینش اخلاقی درست می‌دید. حتما هنوز با خود می‌گویید که بدون داشتن پول کدام لذت بینایی و چشایی، کدام عشق جاودان و کدام غذای خوب را می‌توان چشید. اما حتما برایتان ـ اگر خودآزار نباشید و به‌جای رنج آرامش را دوست داشته باشید ـ مسرت بخش خواهد بود که بدانید اپیکور شامش نان و پنیر و سبزی با یک کفه دست زیتون بوده است. او آنقدر دلبسته لذت بود که به یکی از دوستانش گفته بود: برایم یک کوزه پنیر بفرست تا بتوانم هرگاه خواستم ضیافتی برای خود برپا کنم.
شنیدن حرف های اپیکور متفکر یونان باستان تا حدی درست است اما نه در زندگی صنعتی امروزه که مردم باید برای زنده ماندن و زندگی کردن باید تلاش بسیار داشته باشند. زمان یونان باستان را نمی توان با زندگی مدرن و صنعتی اکنون مقایسه کرد. تفکر آنها برای زندگی همان دوران بود.
با دیدن برخی افراد ثروتمند و شعار دادن های آنها در باب "پول خوشبختی نمی آورد" دردی نصیب افراد بی پول می شود که هیچ درمان و تکسینی ندارد. برخی از این افراد که در زندگی برای بدست آوردن پول خیلی تلاشی نکرده اند سخنان برخی متفکران را شعار زندگی خود قرار داده ند و مدام آن را تکرار می کنند! اما غافل از این هستند که اگر یک روز جای فردی بی پول بودند حتی یک جمله فلسفی بر زبان نمی آورند.
بهرحال و با توجه به این مسائل نمی توان قبول کرد که بی پولی ضمانتی در زندگی امروزی ندارد بلکه با دیدن انواع تضاد و اختلاف در سبک زندگی افراد فقط می توان گفت: پول تنها ضامن خوشبختی افراد شده است.
ضعیف کشی، هنر ضعیفانی است
که در دام قدرت افتاده اند.
زمانی که درگیری ذهنی فردی بی پولی باشد برای انجام دیگر امورات زندگی اش تمرکز کافی نخواهد داشت به عنوان مثال شخصی که مستاجر است وقتی کرایه منزل اش عقب می ماند دغدغه ذهنی برای پرداخت آن را دارد و نمی تواند از مصاحبت با خانواده اش لذت ببرد.
در روزگاران قدیم می گفتند "علم بهتر است یا ثروت" همه یک صدا می گفتند "علم"، اما امروزه کمتر کسی یافت می شود که بگوید "علم از ثروت بهتر است". زیرا اکنون با داشتن پول می توان علم هم کسب کرد.
بی پولی در زندگی اضطراب و نگرانی را به همراه دارد، چرا که وقتی فردی بی پول می شود قدرت خرید آن پایین می آید، اجاره حانه اش عقب می ماند، نمی تواند به تفریح و گردش برود حتی جرات مریض شدن نیز ندارند!
وقتی فردی از نظر مالی تامین باشد قطعا به دنبال نیاز و خواسته هایی می رود که به آنها علاقه دارد و لذت می برد. به راحتی می تواند شغل مورد علاقه خود را پیدا کند نه اینکه از سر ناچاری مشغول به کاری شود که هیچ علاقه ای به آن ندارد و فقط روز شماری می کند تا پایان ماه برای دریافت حقوق!
او می‌گفت: اگر من لذت‌های چشایی و لذت عشق و لذت‌های بینایی و شنوایی را کنار بگذارم، دیگر نمی‌دانم خوبی را چگونه تصور کنم. بله او تا این حد دلبسته لذت بود و آن را تنها راه برای شناخت جهان و بینش اخلاقی درست می‌دید. حتما هنوز با خود می‌گویید که بدون داشتن پول کدام لذت بینایی و چشایی، کدام عشق جاودان و کدام غذای خوب را می‌توان چشید. اما حتما برایتان ـ اگر خودآزار نباشید و به‌جای رنج آرامش را دوست داشته باشید ـ مسرت بخش خواهد بود که بدانید اپیکور شامش نان و پنیر و سبزی با یک کفه دست زیتون بوده است. او آنقدر دلبسته لذت بود که به یکی از دوستانش گفته بود: برایم یک کوزه پنیر بفرست تا بتوانم هرگاه خواستم ضیافتی برای خود برپا کنم.
شنیدن حرف های اپیکور متفکر یونان باستان تا حدی درست است اما نه در زندگی صنعتی امروزه که مردم باید برای زنده ماندن و زندگی کردن باید تلاش بسیار داشته باشند. زمان یونان باستان را نمی توان با زندگی مدرن و صنعتی اکنون مقایسه کرد. تفکر آنها برای زندگی همان دوران بود.
با دیدن برخی افراد ثروتمند و شعار دادن های آنها در باب "پول خوشبختی نمی آورد" دردی نصیب افراد بی پول می شود که هیچ درمان و تکسینی ندارد. برخی از این افراد که در زندگی برای بدست آوردن پول خیلی تلاشی نکرده اند سخنان برخی متفکران را شعار زندگی خود قرار داده ند و مدام آن را تکرار می کنند! اما غافل از این هستند که اگر یک روز جای فردی بی پول بودند حتی یک جمله فلسفی بر زبان نمی آورند.
ضعیف کشی، هنر ضعیفانی است
که در دام قدرت افتاده اند.
دنیای جدید ما طوری تنظیم شده که اگه پول نباشه : در مقابلش ناامیدیه :: ناامیدی باشه : عبادت کم رنگ میشه - تلاش خود به خود بی معنی می شه و برو تا آخرش . اون قدیم بود که اخلاقیات بر جامعه و زندگی افراد حاکم بود و طرف با یک کوزه پنیر فکر می کرد دنیا را به او دادند.
اگر انقلاب نمی شد،همیشه علم از سواد بهتر بهتر بود.با انقلاب،عده ای .....،تمام کشور را تسخیر کردند و ....زدن به همه چی،ازجمله به برنامه های توسعه.
