ایران خبر- بیماری روانی به گروهی از بیماری ها گفته میشود که با تاثیر بر تفکر و رفتار باعث ایجاد ناراحتی برای فرد مبتلا یا ایجاد ناتوانی در وی می شوند. علت بیماری های روانی به خوبی شناخته نشده است ولی آنچه مسلم است این است که عوامل ژنتیک، استرس های مختلف و نوع تعامل فرد با دیگران در ایجاد یا بروز آنها موثر است.
افسردگی، اضطراب، وسواس، اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنیا از جمله این اختلالات هستند.
ما انسان ها در برخی از شرایط زندگی دچار آشفتگی و بی نظمی ذهنی می شویی. زمانی غمگین هستیم، گاهی هم حالت های تنش و اضطراب، خشم و سردر گمی در وجودمان نمایان می شود که البته این احساس و حالت ها ماندگار نیستند، چنین حالاتی در رفتارهای روزانه ما خیلی به کرات دیده می شوند. برخی افراد هم هستند كه تحت هیچ شرایطی خشمگین نمی شوند. این حالات و تغییرات احساسی غیر طبیعی نیست و بعنوان اوقات تلخی و عصبانیت و ناراحتی شناخته می شود.
متاسفانه بیماری های روانی جایگاه خوبی بین مردم ندارد و تصور غلط اکثر افراد اجتماع این است اگر کسی دچار بیماری روانی شود باید از او فاصله گرفت و یا اینکه اگر فرد مبتلا به بیماری روانی عنوان کند می خواهد به روانپزشک مراجعه کند وی را "دیوانه" خطاب می کنند!
در جامعه ایران مراجعه به روانپزشک و مشاور جزو کارهای نگفتنی افراد است در صورتی که در جوامع دیگر این یک امر بسیار عادی و پذیرفته شده می باشد. چرا که بیماری روحی را همانند بیماری جسمی می دانند و به دنبال درمان آن هستند نه اینکه آن را پنهان و سرکوب کنند.
تعریف بیماری روانی مثل این است که بخواهید بیماری قلبی را تعریف کنید. همانطور که بیماری قلبی انواع مختلف دارد، بیماری روانی نیز طیفهای مختلفی دارد. به دو روش میتوان بیماری روانی را تعریف کرد اول این که بگوییم در بیماری روانی علایمی وجود دارد که افراد از نظر هیجانی، تفکر، حافظه، درک، قضاوت و رفتار از حالت طبیعی خارج شده باشند. دیگر این که، به اختلالاتی که در سلولهای مغز و ریز ساختارهای مغز ایجاد میشود و عملکرد آن را تحت تاثیر قرار میدهد، بیماری روانی بگوییم. اگر این تعریف اخیر در بین مردم جابیفتد بسیاری از مشکلات این حوزه و انگ زدن به افراد برطرف خواهد شد.
این اختلالات علائمی را ایجاد میکند که میتواند مربوط به هیجانات مثل اضطراب، ترس، افسردگی باشد یا ممکن است مربوط به قضاوت افراد شود یعنی فرد قضاوتهای خود را از دست میدهد و کارهای اشتباه میکند، ولخرج، وسواسی یا خسیس میشود.
به عبارت دیگر خصوصیاتی را بدست میآورد که تا پیش از این نداشته است. در برخی موارد اختلالات تفکر در بیماران ایجاد میشود به این معنی که حرفهایشان مفهوم و معنا دار نیست. بیمار اعتقادات عجیب پیدا میکند و بدبین میشود و یا احساس خود بزرگ بینی میکند و فکر میکند فرستادهی مهمی شده، مقام پیدا کرده است. در برخی موارد بیماران با اختلال در درک به پزشک مراجعه میکنند. فرد چیزهایی را درک میکند که وجود خارجی ندارد. صدایی را میشنود که نیست و به عبارتی توهم پیدا میکند. اما تشخیص این بخش از اختلالات کار دشواری نیست. کسی که دچار وسواس، هذیان و توهم میشود را به راحتی میتوان شناسایی کرد به خصوص اگر علائم با سرو صدا و ناگهانی شروع شود.
نمی توان این موضوع را انکار کرد که مشکلات روحی و روانی تاثیری بر آسیب های اجتماعی ندارند چرا که قتل ها و خودکشی هایی که طی زمان در جامعه رخ داده است بیانگر این سخن است و نمی توان آن را کتمان کرد. اگر بتوان به مشکلات روحی نیز همانند جسم رسیدگی کرد و در برابر آن جبهه گیری نداشت بسیاری از آسیب هایی که در جامعه شاهد آن هستیم کمرنگ می شود. باید در این زمینه طوری فرهنگ سازی شود که مردم به راحتی عنوان کنند که نیاز به مشاور و یا ورانپزشک دارند.
آماری از آغاز "سن" اختلالات روانی
براساس آمار منتشرشده و از سویی دیگر با توجه به آنچه در سطح جامعه مشاهده میشود، مشکلات روانی بسیار شیوع پیدا کرده و حتی افرادی که درگیر این مشکلات روانی هستند، حاضر به پذیرش بیماری روانی خود نیستند.
از همین رو حبیبالله مسعودیفرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور ضمن خبر دادن از فعالیت اورژانس اجتماعی در ۱۹۰ شهر کشور عنوان میکند: طی بررسیهای انجام شده، ۵۰ درصد اختلالات روانی زیر ۱۴ سال و ۷۵ درصد در سنین کمتر از ۲۴ سال شروع میشود.
باید حداقل ۱۰ درصد اعتبارات حوزه سلامت به حوزه «سلامت روان» اختصاص یابد، افزود: متاسفانه در حال حاضر کمتر از سه درصد از اعتبارات حوزه سلامت به مساله «سلامت روان» اختصاص مییابد که آن هم صرف درمان و بازتوانی شده و همچنان در این حوزه از پیشگیری غافلیم.
به گفته مسعودیفرید، نیاز است با رویکرد پیشگیرانهمحور جهت پیشگیری از بروز و شیوع اختلالات روانی با استفاده از مددکاران جهت راهاندازی واحدهای مددکاری در مدارس اقدام شود. همچنین مدارس گلوگاه خوبی برای غربالگری و شناسایی موارد اختلال روانی در افراد هستند. به همین دلیل باید مدارس کشور، مدرسههای زندگی باشند و لازم است توجه به موضوع سلامت روان در آموزش و پرورش نهادینه و آموزش مهارتهای ارتباطی و اجتماعی به دانشآموزان در اولویت قرار گیرد. تمام نهادها و دستگاههای موثر بر حوزه اجتماعی و فرهنگی باید برای ارتقای شاخص سلامت روان جامعه، آموزش مهارتهای زندگی را در دستور کار خود قرار دهند.
کنترل رفتارهای پرخطر اجتماعی وظیفه وزارت بهداشت است
وزیر بهداشت یکی از وظایف وزارت بهداشت در کاهش پیشگیری از رفتارهای پرخطر اجتماعی را گسترش شبکه بهداشتی در کشور عنوان کرد و گفت: به ازای هر سه هزار نفر یک مراقب سلامت را مامور کردیم تا از کیفیت زندگی خانوادهها آگاهی یابند بنابراین اگر بپذیریم که 90 درصد خودکشیها با اختلالات روانی همراه است، مراقب سلامت میتواند اختلالات را کشف کند و به مراقب سلامت روان مستقر در مراکز جامع خدمات سلامت ارجاع دهد.
این در حالی است که به گفته فدایی بر اساس استانداردهای جهانی به ازای هر 80 میلیون نفر جمعیت، نیازمند 50 هزار تخت بیمارستانی هستیم که این نیاز از طرف وزارت بهداشت برآورده نشده و ما در مقابل جمعیت 80 میلیون نفری فقط 10 هزار تخت بیمارستانی تعریف کردیم. از همین رو به دلیل عدم امکانات کافی تعداد زیادی از بیماران روانی نهتنها در مراکز رسمی درمان نمیشوند بلکه در موارد بسیاری مشاهده شده که بیماران روانی در پارکها، ایستگاههای مترو و اتوبوس و درنهایت در سطح شهر رها شدهاند.
وی تاکید میکند: «حدود 400 نوع بیماری روانی وجود دارد که این تعداد 10درصد از کل بیماریهای جسمی را تشکیل داده است. همین موضوع نشان میدهد که برای کنترل و درمان بیماریهای روانی وزارت بهداشت باید به شکلی بسیار جدی فعالیت کند. همچنین وی با اشاره به رشد شدید موج خودکشی در کشورهای صنعتی و عملکرد مثبت روانپزشکان در این زمینه، همان دو دهه قبل این معضل حل شد.»
از عوامل تاثیر گذار در بروز اختلالات روانی نداشتن امنیت خاطر و ناامیدی است که این مسائل در زندگی شهری بسیار نمایان می باشد و هر روز سلامت روانی با تهدید بیشتر و جدی تری روبرو می شود. در این زمینه باید وزارت بهداشت و جامعه شناسان راهکار های اساسی را به شهروندان آموزش دهند تا بتوان از آسیب ها و معضل های اجتماعی فاصله گفت وشاهد آرامشی نسبی در جامعه باشیم.