ایران خبر- اسیدپاشی یکی از انواع شدید خشونت بوده که بیشتر علیه زنان صورت گرفته و ممکن است در مواردی منجر به مرگ قربانی نیز شود.
اسیدپاشی حملهای است که نه به قصد قتل، بلکه معمولاً برای انتقام و نابودگی زندگی اجتماعی و آینده قربانی انجام میشود. اسید مادهای است که قرنها از شناخت آن میگذرد، اما به نظر نمیرسد که پدیده اسیدپاشی قدمتی بیشتر از صد و پنجاه سال داشته باشد. اسید مورد استفاده بیشتر اسید سولفوریک، اسید کلریدریک، اسید نیتریک و سود سوزآور (هیدروکسید سدیم) است، البته این ماده آخری از نظر شیمیایی در زمره اسیدها قرار نمیگیرد.
پدیده اسید پاشی در ایران به یک پدیده ای تبدیل شده که اوج بی فرهنگی و عقده ای بودن فرد را نشان می دهد. چرا بادی یک ماده شیمیایی خطرناک مثل نقل و نبات در اختیار افراد خاطی قرار گیرد که با جان و زندگی زنان و دختران جوان بازی کنند.
بی فرهنگی، بی مسئولیتی و بی فکری در این زمینه هم شامل آن فردی می شود که در نهایت عقده و کینه اقدام به چنین کار می کند و هم شامل برخی مسئولین که بدون هیچ نطارت و فکری این ماده شیمیایی خطرناک را در دسترس افراد نادان قرار می دهند.
اسید پاشی های سال 93 در اصفهان از خاطر کسی پاک نمی شود. که زندگی دختران جوان نابود و تباه شد. فکر نمی کنیم در هیچ جای دنیا اسیدپاشی کاری منطقی و عقلانی باشد. این کار به جز مشکلات و عقده های روانی هیچ دلیل دیگری نمی تواند داشته باشد.
پس از اسیدپاشی زنجیره ای در اصفهان که دلیل آن بی حجابی دختران و آرایش و پوشش نامناسب اعلام شده بود شهرداری ادعا کرده بود اسید و حتی کلر را جمع آوری کرده است اما پس از آن هم شاهد اتفاق اسید پاشی در کشور بودیم.
برخی قربانیان اسید پاشی:
مهناز کاظمی به دلیل دادن دادخواست طلاق، توسط شوهرش مورد حمله اسیدپاشی قرار گرفت. او ۲۱ بار صورتش را عمل جراحی کرده و پزشکان برای ساختن بینی یک ماه دست چپ وی را به صورتش وصل کرده بودند. محمد مصطفایی وکیل دادگستری وکالت وی را به صورت رایگان به عهده گرفت و توانست پس از سه ماه از زمان وقوع جرم مقدمات دستگیری همسر فراری مرتکب جرم را فراهم کند. مهناز اکنون به صورت ناشناس با دو دختر خردسالش در محلی مخفی زندگی میکند.
آمنه بهرامی یک مهندس الکترونیک است که بعد حادثه اسیدپاشی، با وجود ۱۷ بار عمل جراحی، بینایی و پوست صورتش را از دست داد. خواستگار او به دلیل شنیدن «جواب نه» به صورت آمنه اسید پاشید.
سارا، دختری ۲۶ ساله بود که مردی موتورسوار در خیابان راه را بر او بست و بر صورتش اسید پاشید. سارا به بیمارستان منتقل شد اما درگذشت. انگیزه اسیدپاشی و هویت موتورسوار فاش نشد.
داریوش اقبالی خوانندهٔ ایرانی از قربانیان اسیدپاشی بودهاست.
سید داوود روشنایی، در سال ۸۴ به دست یک مرد ناشناس و به دلایل نامعلومی قربانی اسید پاشی شد. او در این حادثه چشم چپ خود را از دست داد و گردن، قسمتهایی از قفسهسینه، دست و پایش نیز در این حادثه دچار صدماتی شد این درحالی است که چشم راستش نیز دارای بینایی ۲۰ درصدی است.
بامداد اواخر اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰ مردم روستای «براتآباد» شهرستان بم با صدای فریادهای «کمک» زنی جوان به نام سمیه روبرو شدند که بلند فریاد میزد: "سوختم" و از مردم درخواست آب میکرد. هرچند همسایهها در لحظات اولیه تصور میکردند که این زن ۲۴ ساله دچار برقگرفتگی شدهاست، اما هنگامی که صورت تخریب شده او و دختر دو و نیم سالهاش رعنا را دیدند متوجه شدند که این زن قربانی اسیدپاشی شوهر معتادش شدهاست.
هر کدام از این افراد پس از اسیدپاشی زندگی بسیار سخت و دردآوری را تجربه کردند و می گذرانند. در بین افرادی که دچار اسید پاشی شدند آمنه بهرامی اعتراضات زیادی داشت که گویا خیلی نتیجه بخش نبود.
درباره پدیده شوم اسیدپاشی حرف های زیادی گفته شد اما افرادی که این کار را انجام می دهند چون دچار مشکلات روانی هستند درک زیادی برای شینیدن این حرفها ندارند.
اخیر رضادرمیشیان فیلمی به نام "لانتوری" را کارگردانی کرده و در حال اکران است. موضوع فیلم زنندگی خانم روزنامه نگاری را به تصویر کشیده که قربانی اسیدپاشی می شود و در نهایت برای قصاص رضایت می دهد. شاید کارگردان خواسته باشد به نوعی حس همدردی و بخشندگی فرد قربانی را نشان دهد اما این نوع بخشندگی بدترین و زجرآورترین نوع می تواند باشد. چرا باید این تصاویر دردناک با بخشندگی نشان داده شود؟ اگر کارگردانی می خواهد مطلبی را به مخاطب برساند باید طوری باشد که مخاطب فکر کارگردان را نخواهد. به نطر می آید درمیشیان باید در انتهای فیلم بخشندگی مریم را نشان نمی داد بلکه عدم رضایت مریم را نشان می داد و قصاص را به تصویر می کشید.
نشان دادن اینگونه بخشش ها و مهربانی ها از طرف فردی که قربانی اسیدپاشی شده باعث درس عبرتی برای افراد خاطی و عقده ای نمی شود، بلکه کار آنها به نوعی توجیه می شود. وقتی برای تلافی یک کار ناجوانمردانه حکم قصاص تعیین می شود چرا قربانی باید گذشت کند؟ گذشت در این مرحله چه معنا و مفهومی دارد؟ فردی که نابینا شده، چهره اش را به طور کامل از دست داده و خانه نشین شده، افسردگی به سراغش آمده، چرا باید گذشت داشته باشد؟ برای این همه بدبختی نباید هیچ گذشتی وجود داشته باشد.
آمنه بهرامی پس از اکران فیلم "لانتوری" لب به اعتراض گشود؛ وی که به دلیل پرداخت نشدن هزینههای عمل جراحیاش در اسپانیا با گلایههای فراوانی به ایران بازگشت و مدعی است عوامل این فیلم با استفاده از جزئیات زندگی او و جملات کلیدی کتابش، اما بدون هیچگونه مجوزی، سناریو را نوشته و فیلم را ساختهاند.
ماجرای دریافت حکم قصاص چشم و پس از آن بخشش آمنه، او را در سطح جهانی تبدیل کرد و کتابی که او درباره زندگینامهاش نوشته بود با استقبال گستردهای در دنیا روبرو شد روبهرو شد. از طرفی با توجه به اولین بودن حکم قصاص و بخشش در پرونده آمنه شرکتهای فیلمسازی در داخل و خارج کشور با پیشنهادات مختلف برای ساخت فیلم زندگی این قربانی اسیدپاشی پاپیش گذاشتند و در نهایت آمنه در سال ۹۳با شرکتی آلمانی برای ساخت فیلم زندگیاش به توافق رسید. بهرامی در این رابطه گفت: «سال ۹۱ این شرکت آلمانی پیشنهاد ساخت فیلم زندگیام را داد. آنها معتقد بودند با توجه به اولین حکم قصاص و بخشش در پرونده یک اسیدپاشی موضوع زندگیام برای ساخت فیلم مناسب است. مذاکرات تا سال ۹۳ طول کشید و در نهایت قراردادی به ارزش ۲۵۰ هزار یورو معادل یک میلیارد تومان به اضافه سود ۲ درصدی فروش فیلم به توافق و امضای دو طرف رسید. از آنجا که کارهای مقدماتی فیلم مدتی زمان میبرد آنها ۱۰ هزار یورو معادل ۴۰ میلیون تومان به عنوان پیش پرداخت به حسابم واریز کردند تا من پای مذاکره با دیگران نروم. من هم این مبلغ را در همان سال صرف جراحیهایم در اسپانیا کردم».
او ادامه داد: « وقتی فیلم را نگاه کردم واقعاً ناراحت شدم. در سناریوی این فیلم نه تنها از لحظات کلیدی زندگی من پس از اسیدپاشی استفاده شده بود حتی جملاتی که من گفته بودم نیز از زبان بازیگر بیان میشد. مجید در آخرین لحظات پیش از اسیدپاشی به من گفت: «یا مال من باش یا هیچکس» و من این را در کتابم آوردهام. بخش دوم لانتوری هم با همین جمله شروع میشود. یا جمله «من بخشیدم. دیگر چیزی برای باختن ندارم» که لحظه بخشیدن مجید گفتم را نیز در فیلم استفاده کردهاند. همین طور وقایع و اظهارات شاهدان در پارک رسالت(محل اسیدپاشی).»
آمنه همچنان برای درمان با مشکلات شدید مالی روبهرو است و به گفته پزشک معالجش در اسپانیا اگر نتواند هزینه عملش را فراهم کند به دلیل خشکی چشم با مشکلات فراوان دیگری مواجه میشود.
وی در پایان گفت: «من این پول را برای عملهایم لازم داشتم ولی با پا پس کشیدن شرکت فیلمسازی آلمانی، فقط میتوانم بگویم «آقای درمیشیان و فیلم لانتوری زندگیام را دوباره سوزاندند.»
متاسفانه در کشورهای جهان سومی پدیده اسید پاشی اتفاق غریبی نیست. اسید پاشی تبدیل به روشی شده است برای انتقام های بیجا و بی اساس که توسط برخی جوانان این کشورها انجام می شود. موارد اسیدپاشی بیشترتوسط خواستگاران سمج صورت گرفته است.
ایروم سعید ۳۰ ساله به دلیل پاسخ منفی به درخواست ازدواج مورد هجوم شخص خواستگار قرار گرفت و پشت شانه کمر و صورتش سوخت و یک چشمش هم نابینا شد.او تا به حل ۲۵ جراحی پلاستیک کرده است.
شمیم اختر دخر ۱۸ ساله هم به دست سه پسر مورد
تجاوز قرار گرفت و در پایان روی صورتش اسید پاشیدند.او ده بار تحت عمل جراحی پلاستیک قرار گرفته است.
نجف سلطانه یکی از مظلوم ترین قربانیان اسیدپاشی است.نجف که هم اکنون ۱۶ سال دارد در سن ۵ سالگی موقعی که خواب بود پدرش به روی صورتش اسید پاشید و صورتش را سوزاند.دلیل این کار پدرش این بود که به دختر داشتن علاقه ای نداشت و نمی خواست دختر داشته باشد.این سوختگی بقدری شدید است و در چهره اش خوردگی ایجاد کرده است که واقعا اطرافیانش از چهره اش می ترسند.پس از آن حادثه نجف نزد بستگانش زندگی اش را ادامه میدهد.او ۱۵ بار تحت عمل جراحی پلاستیک قرار گرفته است.
شهناز عثمان به دلیل اختلاف خانوادگی مورد هجوم اسیدپاشی قرار گرفت و تا به حال ۱۰ بار زیر تیغ جراحی رفته است.
شهناز بی بی ۳۵ ساله حدود ده سال پیش توسط یکی از بستگان به دلیل اختلاف خانوادگی با اسید سوزانده شد.او به دلیل فقر تا به حال درمان نداشته است.
کانوال کایوم ۲۶ ساله به دلیل جواب رد دادن به یک مرد با اسید سوزانده شد.او نیز به دلیل فقر توانایی درمان ندارد.
منیره آصف ۲۳ ساله هم به دلیل جواب رد دادن به خواستگارش مورد هجوم قرار گرفت.او ۷ بار تحت عمل قرار گرفته.
بشرا شاری ۳۹ ساله ۵ سال پیش به دلیل اینکه درخواست طلاق داده بود از همسرش، توسط وی سوزانده شد.او ۲۵ بار تحت عمل جراحی پلاستیک قرار گرفته است.
ممانا خان ۲۱ ساله هم به دست بستگاناش و بر سر اختلاف خانوادگی سوزانده شد.او ۲۱ بار جراحی پلاستیک شده است.
زینب بی بی ۱۷ ساله هم توسط خواستگارش مورد هجوم قرار گرفته و چنید بار تحت عمل قرار گرفته است.
نیلا فرهت ۱۹ ساله هم به دلیل جواب رد دادن به خواستگارش سوزانده شد.
سیرا لیاقت ۲۶ ساله هم خواستگاری داشت که پدر و مادرش او را پذیرفته بودند ولی خودش قبول نمیکرد به همین دلیل مورد هجوم اسیدپاشی خواستگارش قرار گرفت.او ۹ بار عمل شده است.عکس او را در ۱۵ سالگی مشاهده می کنید.