واقعا جای سوال است که چرا خبرهای حوادث ناگوار هر روز با تیتر روزنامه ها، خبرگزاری ها و سایت ها می شود؟ آیا در دنیا افراد نمی توانند با یکدیگر صحبت کنند؟ باید همیشه خشونت و توحش در اخلاق و رفتارشان نمایانگر یاشد؟ چرا صبر و طاقت برخی از افارد تا این جد پایین آمده و خیلی زود به بن بست می رسند؟ دلیل اینکه در لحظه تصمیم می گیرند زندگی خود و دیگران را نابود کنند چیست؟
همه انسان ها در زندگی خود درگیر مشکلات احتماعی، اقتصادی و سیاسی زیادی هستند و گاهی ناهنجاری های اجتماعی باعث می شود تا افراد تسلط خود را بر امور از دست بدهند و به اصطلاح "از کوره در روند". رضایت مندی درونی مهمتر از نشاط اجتماعی است بنابراین نقش افراد در ایجاد احساس شادی و نشاط مهمتر از دولت و فراهم کردن رفاه در جامعه است اما دولت میتواند بسترسازی کند.
ناكامی های موجود در زندگی شخصی در زندگی اجتماعی منجر به پرخاشگری و خشونت می شود. در عرصه اجتماعی طبیعی است كه جنبه ها و جلوه های مختلف ناكامی، به شكل های گوناگونی خودش را نشان دهد. معمولا سختی ها و رنج های اقتصادی باعث بروز ناكامی می شود و در كنار آن محدودیت های اجتماعی كه همه با آن آشنا هستند و مرتب راجع به آن بحث می شود، می تواند منجر به ناكامی شود. در كنار آن یك جو ناامنی در جامعه ایران وجود دارد، كه این ناامنی اغلب منشا اقتصادی دارد. این مساله هم در ایجاد ناكامی می تواند نقش داشته باشد، بنابراین تنش در زندگی خانوادگی و روابط بین فردی، كه آن هم در تمامی مسائل تاثیر می گذارد خود نشان دهنده جامعه ای است كه در نگاه كلی پر تنش است و این تنش را به دیگر اعضا انتقال می دهد.
عملكرد دولت به چه میزان در ایجاد چنین رفتارهایی در جامعه تاثیر می گذارد؟عملكرد بهنجار، سالم، انطباقی و سازنده دولت مطمئنا می تواند نقش كاهنده این رفتارهای پرخاشگرانه باشد و به عكس اگر كه ما از طرف دولت با كنترل بیش از اندازه، محدودیت های بیش از حد كه منعكس كننده عدم سلامت و نابهنجاری است مواجه شویم باید منتظر چنین رفتار هایی باشیم. به واسطه نقش پررنگی كه دولت در جامعه ما بازی می كند، متاسفانه در جامعه یك تلقی وجود دارد كه دولت مسوول همه چیز و همه كار است. اما از آن طرف جامعه و نهاد های مدنی، نهاد های غیر دولتی، انجمن های مختلف و خانواده در جامعه نقش دارند كه متاسفانه در ایران نادیده گرفته می شوند. بنابراین درست است كه دولت نقش مهمی در بسامان ماندن جامعه دارد اما توجه به این نقش مهم، نباید مسوولیت های فردی و اجتماعی افراد را منكر شود كه متاسفانه این طور است. یعنی همه كاسه كوزه ها را می خواهند سر دولت بشكنند و در نتیجه آن مسوولیت پذیری فردی كاملا از بین می رود و مفقود می شود. متاسفانه این معضلی است كه شاید مدت ها طول بكشد تا برطرف شود.
برخی عوامل در محیط وجود دارد که باعث خشنودی و رضایت خاطر مردم می شود، اما متاسفانه در ایران عوامل محیط منفی تاثیر بیشتری بر رفتار نامتعادل مردم گذاشته است و اکثر مردم عصبی و افسرده شده اند به طوری که می توان گفت مردم ایران به نوعی افسردگی عمومی مبتلا شده اند.
کاهش آسیبهای اجتماعی همچون طلاق، فقر، بیکاری و اعتیاد از جمله مواردی هستند که در افزایش شادمانی در جامعه نقش بسزایی دارند بنابراین لازم است مسوولان بسترهای لازم را برای محقق شدن این موضوع فراهم کنند.
بررسی ها نشان می دهد که در کشورهایی که زمینه تفریح و نشاط و امکانات رفاهی برای مردم بیشتر فراهم است ما با کاهش آسیبهای اجتماعی مواجهایم.اگر مردم احساس کنند در سرنوشت خودشان اثرگذارند یا مسوولان در صدد رفع مشکلات آنها هستند سطح رضایت مندی شان افزایش مییابد.
رضایت مندی درونی مهمتر از نشاط اجتماعی است بنابراین نقش افراد در ایجاد احساس شادی و نشاط مهمتر از دولت و فراهم کردن رفاه در جامعه است اما دولت میتواند بسترسازی کند. تفریح یکی از نیازهای انسان است که فراهم کردن آن وظیفه دولت است. به طوری که گاهی زیباسازی یک شهر میتواند در به وجود آمدن حس خوب برای شهروندان تاثیرگذار باشد.