کد مطلب: 94313
تاریخ انتشار : شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۲۰:۴۹
روزنامه ایران با بیژن زنگنه وزیر نفت مصاحبه کرده است که بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید.
به گزارش
ایران خبر، روزنامه ایران با بیژن زنگنه وزیر نفت مصاحبه کرده است.
بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
وضعیت صنعت نفت در ابتدای دولت یازدهم چندان مناسب نبود. با این شرایط چند سال میتوانست دوام بیاورد؟
قطعاً نمیتوانست زیاد دوام بیاورد. برای نمونه یک بیانضباطی شدید مالی نیز بر صنعت نفت حاکم و ساختار نیروی انسانی آن نیز به هم ریخته بود. واگذاریهایی که به اسم خصوصیسازی انجام شده بود، عموماً غیردولتیسازی بود تا خصوصی سازی. در این صنعت نیروی انسانی مازاد متورم شده بود و به جای آن بسیاری از مدیران از این صنعت رفته بودند. لذا در ابتدا با یک ضعف مدیریتی شدید رو به رو شدیم. مهمتر آنکه نسل جوان و تحصیلکرده هم که باید کار را یاد میگرفت، برای ورود به عرصه مدیریتی آموزش ندیده بود. جوانان رشد نکرده بودند و از طرف دیگر مدیران بازنشسته اکثراً حاضر نبودند به صنعت بازگردند. این موضوع فاصلهای میان نیروی جوان با مدیران باتجربه صنعت ایجاد کرده بود. علاوه بر این مشکلات بی شمار دیگری از تولید نفت و گاز گرفته تا پرداخت یارانه وجود داشت که فاجعه بود.
شما بهعنوان کارشناس ارشد انرژی قطعاً بخش زیادی از این مشکلات را میدانستید. با چه انگیزهای بازهم پذیرفتید که تصدی وزارت نفت را به عهده بگیرید؟
دقیقاً از عمق مشکلات خبر نداشتم. وقتی که من از صنعت رفتم، برعکس آنچه تصور میشود، اصلاً ارتباطی با وزارت نفت نداشتم. حتی فکر نمیکردم و در خواب هم نمیدیدم که دوباره به این صنعت بازگردم. اصلاً به فکرش هم نبودم.
تصویری که از این صنعت در ذهن من بود، بر اساس شرایط سال 84 خیلی بهتر از واقعیت بود. اما وقتی آمدم، ویرانی بسیار عمیقی را دیدم. البته اگر شرایط را کامل میدانستم، بازهم قبول میکردم. آن زمان خیلی دچار احساسات شده بودم و دوستان فشارهای زیادی وارد کردند. وقتی رئیسجمهوری از من خواست، دیگر نتوانستم نه بگویم. به هر حال خدا به ما کمک کرد و در این 4 سال با کمک همه مدیران، کارکنان و همراهان صنعت نفت که از آنها جداً تشکر میکنم، توانستیم صنعت را به یک وضعیت قابل قبولی بازگردانیم. من نمیگویم که مانند قبل ازسال 84 همه چیز خوب شده اما قابل قبول است.
شما در این چهار سال برای احیای تولید و صادرات نفت خام تلاشهای بسیاری کردید. اگر برجام نبود وضعیت ما امروز چگونه بود؟
طبق روال تحریم، تولید در حداقل ممکن و صادرات نفت خام ما به سرعت به سوی نفت در برابر غذا میرفت. آن زمان خوش به حال مافیای نفت و دلالان بود.
آقای روحانی و شما بارها اشاره کردهاید که بعد از برجام نان عدهای که «کاسبان تحریم» بودند، آجر شد. اما برای افکار عمومی ابعاد این موضوع خیلی باز نشده است. لطفاً دراین باره توضیح دهید.
خیلی روشن است. پول نفتی که آن زمان میفروختیم، در یک سری از بانکها ذخیره میشد و براحتی نمیتوانست خارج شود. برای آنکه پول را به کسی بدهیم که میخواستیم کالا و تجهیزات از آن بخریم، فرایندی به نام ریزش پول (کارمزد و هزینههای انتقال بانکی سنگین) اتفاق میافتاد؛ که این ریزش بین 5 تا 18 درصد بود. برای مثال زمانی که میخواستیم از کره جنوبی پولمان را بیرون بیاوریم، 17 درصد ریزش داشت و در چین 10 درصد. این 5تا 18 درصد را چه کسی میخورد؟ یک زنجیرهای بود که این کارمزدها و درآمدها را نصیب خود میکرد. اگر میزان ریزش پول را میانگین 10 درصد در نظر بگیریم، وقتی این درصد را در یک میلیون و 200 هزار بشکه نفت در روز که با نرخ متوسط 60 دلار به فروش میرفت، ضرب کنید؛ رقم بسیار بزرگی به دست میآید. به این ترتیب حدود 3 میلیارد دلار یعنی 12 هزار میلیارد تومان در سال به دست افراد خاصی میرسید. این درحالی است که ما در ایران خانوادههایی داریم که برای 400 هزار تومان یا حتی برای خرید یک قوطی شیرخشک زندگیشان فلج میشود. عدهای میخوردند و میگفتند تحریم نعمت است. بله، نعمت است، ولی برای چه کسانی؟ برای شما، نه برای مردم. بله، مقاومت کردن یک مسأله مهم است و ما در شرایط سخت مقاومت میکنیم. ما برای کشورمان در مقابل دشمن کوتاه نمیآییم. هر فشاری که به ما بیاید، تحت آن سعی میکنیم مقاوم شویم؛ ولی نگویید تحریم نعمت است. نگویید خوب بود که ادامه پیدا میکرد.
عقبه «کاسبان تحریم» چه کسانی بودند؟
خیلیها بودند. وظیفه من نیست آنها را شناسایی کنم. ما این دکان را جمع کردیم،کاری بود که آقای روحانی کرد. در ادامه ما از فرصت ایجاد شده استفاده کردیم تا اینکه دکان جمع شود و کار به روال طبیعی برگردد. وقتی میخواهیم پولی را از بانکی به بانک دیگر منتقل کنیم، چرا باید پول ما ریزش داشته باشد. بعد جنس را گرانتر و از منابع غیررسمی بخریم. جنس قلابی به ما بدهند یا آنکه چند بار برویم برای خرید. اینها کیستند؟ درست که نگاه کنیم، میبینیم عدهای هستند که از ایران رفتهاند و شرکتی را راهانداختهاند. افرادی از خود ایرانیها این کارها را کردهاند و جنس گران، دست دوم و بدل به ما فروختند. بعد هم قطعه یدکیاش را به ما نمیدهند، تعهدی هم برای تعمیر و نگهداری و راهاندازی ندارد. در این شرایط همه چیز باعث ضرر میشود.
منتقدان برجام چند گروه هستند. عدهای معتقدند برجام برای منافع ملی زیان آور است. سوای این عده، تحلیلی وجود دارد مبنی بر اینکه «کاسبان تحریم» پشت پرده تبلیغات گسترده ضدبرجام هستند؛ البته اهداف فردی و گروهی خود را با ادعای دلسوزی برای «منافع ملی» استتار کردهاند. شما که بارها در سخنانتان به فعالیت «مافیا» اشاره کرده اید، ارزیابیتان چیست؟
اینها؛ علنی جلو نمیآیند. زیرکیشان این است که افرادی را که ممکن است دلسوز هم باشند، تحریک میکنند. نمیگویم همه کسانی که انتقاد میکنند، دنبال منافع فردی هستند. اما قطعاً عدهای هستند که تحریک میشوند. در ایران هم روش تحریک برخی افراد کاملاً روشن است. باید گفت «اسلام به خطر افتاد»؛ یا «کشور به خطر افتاد»؛ «لیبرالیسم آمد»؛ «دولتیها میخواهند امریکاییها در کشور حاکم شوند؛ آنها میخواهند کشور را بفروشند» و... این حرفها خیلی معروف است؛ جدید نیست. سال هاست این تکنولوژی تبلیغاتی وجود دارد.
آقای احمدینژاد در سال 84 که بهعنوان رئیس جمهوری منتخب معرفی شد، گفت که «میخواهم «مافیا» را از نفت بیرون کنم». چند روز بعد درمحل مجلس سابق از من دعوت کرد- من هنوز وزیر بودم- پیش او رفتم. آنجا گفتم آقای احمدینژاد چرا گفتید مافیا؟ به ما و همکارانمان توهین کردید. گفت که «نه، من به شما توهین نکردم. اگر کسی بگوید در بازار فساد است، به وزیر بازرگانی توهین میشود؟» من گفتم میان این دو خیلی فرق است. نفت و فروش آن چیزی جز وزارت نفت نیست؛ شما به ما توهین کردهاید. او منکر شد و گفت که «من با شما نبودم» و من هم در جوابش گفتم که حالا میگذرد. این حرف را من در سال 84 زدم. گفتم که میگذرد آقای احمدینژاد. من الان هیچ قدرت و زوری ندارم و شما همه قدرت و زور را دارید. اما بالاخره اینقدر زور دارم که دم پل صراط یقه ات را بگیرم. این گذشت؛ خدا همه چیز را دید. در همین دنیا دید و نگذاشت به پل صراط برسد. بعد به اسم مبارزه با مافیا چه کارها که نشد و من در این 4 سال چقدر خون جگر خوردم که بخشی از این مافیا را از نفت بیرون کنم. 4 سال خون جگر خوردم و هنوز هم ادعا نمیکنم که توانستهام تمام کار را انجام دهم. زمانی به خیلی از کارهای انجام شده درصنعت نفت من قسم میخوردم، اما یک زمانی رسید که دیگر به اندازه انگشتان دستم هم نمیتوانستم قسم بخورم که اینها سالم است. خیلی کارها کردیم و خیلی تلاش شد، ولی رویههای غلط و شعارهای غلط، افکار به اسم اسلام و انقلابیگری، افکار انحرافی را ترویج کردند. اینها چیزهایی است که مردم باید بدانند. مهمترین موضوع همین است. میگویند آقای احمدینژاد 700 میلیارد دلار پول را به هدر داد. من اعتقاد دارم اگر این 700 میلیارد دلار هم از بین رفته باشد ولی مردم فهمیده باشند که این تفکر چقدر برای کشور خطرناک است، باز ما بردهایم.
بازم خوبه خدا دوستش داره همینجایقشو گرفت
ببینیم اون دنیا کجاهای شماهارو میگیره...