کد مطلب: 122282
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۲۳
فقط 5 دقیقه به بازی پرسپولیس - کاشیما زمان باقی مانده است. اینجا استادیوم آزادی نیست، اما دست کمی هم از استادیوم آزادی ندارد. البته که هیچ وقت بهعنوان یک زن پایم به استادیوم باز نشده، اما از تصاویر و عکسهایی که دیدهام فهمیدم که اینجا برای خودش یک استادیوم کوچک است.
به گزارش
ایران خبر،
فلسطین هنرستانی در قلب میدان امام حسین است. دیروز شنبه ساعت 9 و 30 دقیقه صبح درکنار 400 دانشآموز پسر هنرستانی نشستهام که قرار بود برای اولین بار یک بازی هیجان انگیز فوتبال را در مدرسهشان تماشا کنند. این دستوری بود که وزیر آموزش و پرورش به مدیرانش دو روز پیش از مسابقه ابلاغ کرد. درست هفته پیش بود که دانشآموزان فهمیدند ساعت بازی رفت فینال جام قهرمانان آسیا صبح است، آنها به صفحه اینستاگرامی وزیر آموزش و پرورش حمله کردند و از وزیر خواستند تا شنبه را تعطیل کند. وزیرآموزش و پرورش هم با گذاشتن تصویری از پوستر بازی فینال باشگاه های آسیا، نسبت به درخواست دانشآموزان واکنش نشان داد و نوشت: «تعطیلی مدارس ممکن نیست اما از مدیران میخواهم چنانچه امکانات لازم را داشته باشند شرایط پخش مسابقه را در مدارس فراهم کنند. »همین صحبتهای وزیر در قالب بخشنامه هم به استانها ابلاغ شد تا دیروز میلیونها دانشآموز در کنار مدیر و معاونانشان به تماشای فوتبال بنشینند. هنرستان فلسطین هم یکی از همین مدارس بود که تمام دانشآموزانش در آمفی تئاتر مدرسه دور هم جمع شدند تا بازی را این بار متفاوتتر از قبل تماشا کنند تجربهای که برای اولین بار در مدارس کشور اتفاق افتاد....
همین که داور سوت بازی را میزند صدای تشویق هواداران بلند میشود. انگار نه انگار داخل مدرسه هستند و مدیر و معاونانشان در کنار آنها نشستهاند. خیلی هایشان با صدای بلند فریاد میزنند: «حمله، حمله، حمله... »برخیهای دیگر با استرس به صفحه ویدئو پروژکتور خیره شدهاند. آنهایی هم که استقلالی هستند با بقیه کری میخوانند... کری خواندنها تمامی ندارد ثانیه به ثانیه بیشتر میشود. من در میان جمعیت نشستهام و فقط به تصویر نگاه میکنم. هیجان بچهها تمامی ندارد. دانشآموزان از سروکول هم بالا میروند آنقدر هیجان زده هستند که نمیشود به همین راحتیها آرامشان کرد. خیلی هایشان سر به سر هم میگذارند. به یکباره به هم حمله میکنند و با هر حرف گزارشگر بازی به هم میریزند و داد میزنند. در کنارم چند طرفدار دوآتشه پرسپولیسی نشستهاند از آنها پرسیدم که چه شد اینجا جمع شدید و بازی را نگاه میکنید. در جواب یکی از دانشآموزان میگوید: «مگه میشه بازی رو ندید. فکر کنم مسئولان دلشون به حال ما سوخت. گفتن حالا که ما میبینیم دانشآموزان هم ببینند.» دوستش وسط حرفش میپرد و میگوید: «خانم من یک تعصب خاصی به پرسپولیس دارم. حالا که بعد از چند سال پرسپولیس آمده فینال جام آسیا گفتند این بازی پخش بشه البته پرسپولیس طرفدار زیاد داره و خیلی از دانشآموزان هم اگر پخش نمیشد مدرسه نمیاومدن.» جنب و جوش این بچهها هم انگار خاص شده و با روزهای دیگر فرق دارد. هر توپی که به سمت دروازهها شوت میشود همه بلند میشوند، دستهایشان را به سمت تلویزیون میبرند. همهمهای برپا شده صدا به صدا نمیرسد. یکی از دانشآموزان از بالای سر میگوید: «خانم از کی باید تشکر کنیم درسته مثل خونه نمیتونیم بخوابیم اما همینم خوبه.» نیمه اول بازی با سروصدای پرسپولیسیها تمام میشود میان دونیمه چند دانشآموز پایه دوازدهمی به سراغم میآیند: «خانم شما فقط با این بچهها حرف میزنین.ما کلاس دوازدهمیها اینجا با پرچم پرسپولیس پادشاهی میکنیم.» راست هم میگفت نیمه دوم در کنار دوازدهمیها نشستم آنها شلوغی خاص خود را داشتند. در بین مسابقه دائم دعوا میکردند. یک معلم هم در کنار دوازدهمیها ایستاده تا اگر موضوعی پیش آمد براحتی حل و فصل کند. دوازدهمیها تعصبیتر و غیرتیتر از دیگر دانشآموزان پرسپولیسی بودند. نیمه اول که تمام میشود همه میآیند کنارم از تجربه دیدن دست جمعی فوتبال در مدرسه میگویند، یکی از دانشآموزان میگوید: «همین که سر کلاس نرفتیم خوب بود. البته نتیجه هم برام مهم نیست چون استقلالیم.» دانشآموز دیگری میگوید: «تا حالا با همکلاسی هایم استادیوم نرفتم اما امروز خیلی خوبه. ایکاش بازیهای لیگ را هم همینجوری میدیدیم.» یکی دیگر از دانشآموزان هم نفس نفس زنان از طبقه دوم خودش را به طبقه اول میرساند، میگوید: «خانم شما که خبرنگارید بنویسید که چرا به کشتی توجهی نمیکنند.» بقیه دانشآموزان به او میخندند، دوستش تأکید میکند: «الان وقته فوتباله نه کشتی... خداییش خیلی خوشحال شدیم این بازی مستقیم داخل مدرسه پخش شد، اولین باره این اتفاق میافته و ما هم مجبور بودیم مدرسه بیاییم البته خودم با چند نفر دیگه اگر بازی رو پخش نمیکردند مدرسه نمیآمدیم. اما مدیرمون خیلی زحمت کشید.» چند نفری هم که استقلالیاند کری خوانیشان گرفته است: «خانم، خانم من استقلالی هستم. بین درس خوندن بازی فوتبال را ترجیح دادم. بالاخره فوتبال دیدن بهتر از درس خوندنه... اونم باخت پرسپولیس که خیلی هم دلچسبه..» یکی آن وسط میگوید: «معلم هم گفته اصلاً تحملتون رو ندارم برید فوتبال ببینید.» در جوابش پسر دانشآموز جواب میدهد: «خیلی هم خوب بالاخره با هم به تفاهم رسیدیم.» در همین هیاهو چشمم به موبایل دانشآموزی میافتد چند نفری موبایل به همراه دارند و مداوم عکس میگیرند، میپرسم مگر موبایل ممنوع نیست؟ در جواب یکی از دانشآموزان پایه دوازدهم میگوید: «خیلی چیزها ممنوع است و ما میآوریم.» همین را میگوید و میزنند زیر خنده.
میپرسم چه چیزهایی با خودتان میآورید؟: «تا چی بخواین.» یکی دیگر که کنارش نشسته میگوید: «سهیل اسم مدرسه رو خراب نکن.» برمی گردند و میروند، همین که نیمه دوم شروع میشود دوباره همان هیاهوی اول تکرار میشود.چند دقیقهای از بازی میگذرد و پرسپولیس گل اول را میخورد استقلالیها یکصدا تیم کاشیما را تشویق میکنند و در سوی دیگر این پرسپولیسیها هستند که عصبی و مضطرب فقط به تصویر نگاه میکنند. گل دوم که زده میشود استقلالیها دست میزنند و پرسپولیسیها داد میزنند: «ایرانی باش... »به یکباره دعوایشان میشود، چند دانشآموز وساطت میکنند و موضوع ختم بخیر میشود اما همین که گل دوم زده میشود جو به کلی عوض میشود چند نفر با دست به سرشان میکوبند، در میان جمعیت چند نفری بلند شدند و دستشان را به سمت داور میبرند و خیلیهای دیگر اما ساکت و عصبی روی صندلی هایشان نشستهاند. تا میخواهم بپرسم وقت اضافی چقدر است دانشآموزی با عصبانیت میگوید: «خانم ول کن اونجا نوشته دیگه.» کم کم به پایان بازی نزدیک میشویم و داور سوت پایان بازی را به صدا در میآورد.
وزیر فوتبال شناس همینه همینه
مدارس مختلف با توجه به زیرساختها و بسته به بضاعت خود تلاش کردند بتوانند این مسابقه را برای دانشآموزان پخش کنند، برخی مدارس با توجه به وجود امکانات موفق شدند تا پایان این مسابقه را نمایش دهند. بعضی مدارس بهدلیل عدم برخورداری از امکانات مناسب همچون تلویزیون، ویدئو پروژکتور و اینترنت پرسرعت، از خیر پخش مستقیم گذشته بودند؛ البته در این میان دانشآموزانی نیز بودند که با بردن لپتاپ و موبایل به مدرسه توانستند در کلاسهای درس فوتبال را تماشا کنند.