کد مطلب: 126660
 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۷
رخسارش آشنای اهالی هنر است وگرد سپید نشسته بر موهای سپیدش نشان از سالیان طولانی تلاش در عرصه دانش و پژوهش. لرزه و لقوه‌ای که این روزها در دست‌هایش می‌بینیم سبب نمی‌شود از یاد ببریم که همین دست‌ها سالیان سال با قدرت و استحکام قلم به‌ دست گرفته و بر ذخایر فرهنگی این سرزمین افزوده است.
 
به گزارش ایران خبر،   امیراشرف آریان پورموسیقیدان، پژوهشگر و نویسنده ایرانی، به مانند سهراب اهل کاشان است و قبله‌اش یک گل سرخ... به گفته خودش ادبیات در خانواده‌اش مورثی بوده. اصالتی غریب در گفتار و کردارش هویداست. بلیغ، شیوا و شمرده سخن می‌گوید و کلمات را چنان به زیبایی در کنار هم می‌چیند و بیان می‌کند که انگار پیش‌تر آنها را بر کاغذ مکتوب کرده و حالا از روی آن مکتوب در حال خواندن است! آریان‌پور یکی از شناخته شده‌ترین مدرسان و پژوهشگران و البته مدیران عرصه موسیقی در ایران و از انگشت شمار عالمان و مروجان هنر اپرا در کشور است. مدرک دکترای خود را درادبیات فارسی، روزنامه‌نگاری و علوم اداری از دانشگاه تهران دریافت کرده است و درسال 52 دکترای تخصصی خود را در رشته موزیکولوژی (موسیقی شناسی) از دانشگاه گوته وین اتریش اخذ کرده و تحصیلاتش را در رشته تاریخ هنر در دانشگاه فرانکفورت پی گرفته است. او بعد از بازگشت به ایران مدیریت تالار وحدت (رودکی) را برعهده گرفت و چندین سال مدیر این تالار بود. فعالیت‌‌های او در زمینه‌های علمی، هنری و پژوهشی بسیار و متنوع است و بیش از ۳۵۰ مقاله علمی پژوهشی و چند کتاب از او منتشرشده است. آخرین کتابی که از او انتشار یافته «موسیقی ایران: از انقلاب مشروطیت تا انقلاب جمهوری اسلامی ایران» نام دارد که شرح مهم‌ترین رویدادهای موسیقی از دهه 20 تا آخر سال 1357 است؛ کتابی مستند از اتفاقات آن دوران که خود نویسنده دربطن برخی از این رویدادها حضور داشته و مشاهداتش را به نگارش درآورده است. دکتر آریان پورعلاقه بسیاری به تعلیم وآموزش دارد و تا همین یک سال گذشته پیش ازآنکه به بیماری پارکینسون مبتلا شود در دانشگاه‌ها همچنان به تدریس مشغول بود. او می‌گوید من آدم خوش بینی هستم شاید توقعی ندارم و این امید را دارم که فردا بهتر از امروز است. گفت‌و‌گو با استاد امیراشرف آریان‌پور و شرح حال این روزهای فضاهای آموزشی را در ادامه می‌خوانید:

در یکصدمین سالگرد هنرستان موسیقی از شما با عنوان قدیمی‌ترین هنرجو و به پاس سال‌ها تلاش در عرصه پژوهش و موسیقی تقدیر به‌عمل آمد از ورود خود به عرصه موسیقی و هنرستان بفرمایید؟
ازکودکی علاقه‌مند به موسیقی بودم و دوست داشتم موسیقیدان باشم اما خانواده‌ام مخالف این موضوع بودند و موسیقی را مطربی‌ می‌دانستند وبه همین دلیل من را در مدارس معمولی ثبت‌نام کردند و تا کلاس 10 در مدارس مشهد، اصفهان و تهران تحصیل می‌کردم و بعد آن با کمک دایی‌ام ابراهیم سپهری که رئیس اداره رادیو بود به هنرستان موسیقی راه یافتم. اگر اشتباه نکنم، آن زمان 14 سال سن داشتم. دایی‌ام فرد با نفوذی بود و از او حرف شنوی داشتند. درآن دوران آقایان پرویزمحمود و روبیک گریگوریان رئیس ومعاون هنرستان موسیقی بودند. دایی‌ام برای آنکه بتوانم در رشته موسیقی تحصیل کنم نامه ای به مسئولان هنرستان نوشت و اینگونه بود که تحصیل در این مکان را آغاز کردم. در همان ابتدای کار یک قطعه موسیقی خواندم و استادان کارشناس براین نظر بودند که استعداد و صدای تقریباً خوبی دارم اما علم و آگاهی‌ام در این زمینه کافی نیست و اجازه دادند که از فردای آن روز در هنرستان، آموزش موسیقی ببینم و دیگر به دبیرستان نرفتم و آرام آرام به عضویت تشکیلات هنرستان موسیقی درآمدم. رشته تحصیلی‌ام آواز بود اما وقتی فهمیدم خواننده خوبی نمی‌شوم به نوازندگی پیانو روی آوردم به هر حال روی صحنه رفتن جرأت می‌خواهد و من این جرأت را نداشتم. در بخش هنرستان موسیقی آواز استادان بسیارخوبی حضور داشتند. خانمی به‌ نام «لیلی بارا» که ازخوانندگان اپرا بود از وین به ایران آمد و به مدت یک سال معلم هنرستان موسیقی آوازبود؛ درهمان مدت زمان کوتاه از دانش ایشان بسیار بهره بردیم. بعد او خانمی با نام تامارا پیلوسیان که ارمنی بود و درآلمان در رشته آواز تحصیل کرده بود به ایران آمد. مادرش پیانیست هنرستان موسیقی بود و دخترجوانش معلم آوازهنرستان؛ اوهم یکسال درایران بیشترنماند و بعد به آلمان رفت و بدین ترتیب مدت زمانی هنرستان معلم آواز نداشت تا آنکه خانم ثمین باغچه بان از ترکیه و خانم فاخره صبا از فرانسه به ایران آمدند که هر دو در موسیقی آوازی تحصیل کرده بودند. درواقع بیشتر اعضای هنرستان موسیقی آواز را خانم‌ها تشکیل داده بودند و به این ترتیب آواز کلاسیک درهنرستان رواج بیشتری پیدا کرد و بعد آن آرام آرام قدرتمان درهنرستان بیشتر شد و هنرستان موسیقی اهمیت بیشتری پیدا کرد. آن دوران روزنامه دیواری درست می‌کردیم ومن چون با زبان خارجی آشنایی داشتم دوکتاب موسیقی نوشتم که در مجله‌های هنری و موسیقی به چاپ رسید، کتاب نخست درمورد هارمونی موسیقی بود با عنوان «علم تئوری موسیقی» و دیگری «هزارویک سؤال و پاسخ» که درمورد سمفونی و هنرصحبت شده است. البته این حرفها آن زمان تازگی داشت و امروزه کتاب‌ها و مقاله‌های بسیاری وجود دارد که یکی از دیگری بهتراست. کتاب دیگری که این اواخر درمورد موسیقی نوشته‌ام و سه سال گذشته منتشر شد به‌ نام «موسیقی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی» است که دراین کتاب درمورد ارکسترسمفونیک، هنرستان موسیقی، انجمن فیلارمونیک، تالار وحدت و جشن‌های فرهنگی شیراز اشاره شده است. تقریباً درهمان دوران به کمک دایی‌ام آرام آرام به برنامه‌های رادیویی هم راه یافتم و دوتا سه ربع شب‌ها فرصت اجرای برنامه داشتم. رادیو در میدان ارگ نزدیک بازارتهران بود و ازمنزل ما که درنزدیکی دانشگاه بود بسیارفاصله داشت و در روزهای سه‌شنبه و پنجشنبه به رادیو می‌رفتم. روزهای سه‌شنبه کمی زودتر تعطیل می‌شدم و اتوبوس به سمت بازار حرکت می‌کرد اما روزهای پنجشنبه اتوبوسرانی تعطیل بود ومن چون اوضاع مالی خوبی نداشتم مجبور بودم مسیر خانه تا بازار را پیاده طی کنم آن هم در برخی از شب‌های بارانی و برفی. حتی خجالت می‌کشیدم بگویم حق و حساب راه را به من بدهند و چون به موسیقی عشق می‌ورزیدم راهم را ادامه دادم.
همسرم پری ثمر از خوانندگان برجسته اپرا بود وتخصصش اپرای کارمن البته نقش‌های دیگری را هم ایفا کرده بود. دخترم نیز به‌دنبال فعالیت هنری مادرش رفت و خواننده اپرا بود. در همان سال‌ها برای ادامه تحصیل به همراه همسرم به وین رفتیم و درآنجا از دولت اتریش بورسیه گرفتم و به‌مدت هفت سال دوره موزیکولوژی (موسیقی‌شناسی) را گذراندم و مدرک دکتری‌ام را دریافت کردم و بعد برای خدمت به کشورم به ایران آمدیم. به یاد دارم چهارم آبان ماه بود و تولد محمدرضا شاه که اولین اپرا در تالار رودکی روی صحنه رفت، اپرای ثمین باغچه بان بود که بسیارهم استقبال شد.این روزها همه به من می‌گویند ایران را ترک کنم و باقی عمرم را در کنار خانواده و خارج از ایران بگذرانم اما من وطنم را دوست دارم و می‌خواهم در کشورخودم زندگی کنم، یک آلمانی هرچقدر هم خوب باشد یک ایرانی نمی‌شود. من زحمت‌های بسیاری برای هنرسرزمینم کشیده‌ام و سال‌ها مدیریت هنری تالار رودکی را برعهده داشتم و رئیس هنرستان آواز بودم که به‌صورت شبانه روزی بود و دختر و پسر اجرا می‌کردند. البته درهنرستان موسیقی تاریخ عمومی موسیقی، تاریخ ادبیات را هم تدریس می‌کردم اما بیشتر کارهایم اجرایی بود. آن زمان استادان خوبی چون حسین ناصحی و ثمین باغچه بان به ایران آمدند و سطح علمی هنرستان رشد و پیشرفت بسیاری کرد. خانم فاخره صبا و ثمین باغچه بان هم آواز درس می‌دادند. آن زمان کارهای بسیاری انجام دادیم تا اینکه انقلاب شد و بیشتر فعالیتم در دانشگاه آزاد و دانشگاه تهران و دیگر دانشکده‌ها بود درواقع هر دانشکده ای که وجود داشت بنده یک نقش کوچکی داشتم و به کار دیگری وارد نبودم و تا سال گذشته هم در دانشگاه تدریس می‌کردم. من ازسالهای 46 به بعد در هنرستان نبودم و به دانشگاه رفتم و بهتر است بگوییم ما هنرستانی‌ها همه به سمت دانشگاه رفتیم.
چرا اغلب استادان هنرستان موسیقی را ترک کردند و به سمت دانشگاه رفتند؟ در موفق نبودن هنرستان چه کسی مقصراست؟
بعد از انقلاب به عناوین مختلف عده ای از استادان خوب هنرستان موسیقی را ترک کردند چرا که سطح علمی هنرستان پایین آمده بود و تدریس در دانشگاه اهمیت بیشتری پیدا کرد. البته دردانشگاه هم همین دروس تدریس می‌شد اما درسال‌های بعداز انقلاب نتوانستند هنرمند شایسته درهنرستان تربیت کنند حتی ورود حسین سرشارخواننده بنام اپرا را به هنرستان قدغن کردند. خانمی با نام منیره وکیلی آن زمان در هنرستان فعالیت می‌کرد ، مبلغ 6میلیون تومان از مسئولان فرهنگی دریافت کرد تا معلم‌های خوبی به هنرستان دعوت کند.هنرستان پیش از انقلاب 30 هنرآموز 15-16 سال داشت که آن زمان حساب کرده بودیم اگر این بچه‌ها خواننده خوبی شوند به سمت اپرا می‌روند و اگر درسطح پایین‌تر فعالیت کنند در گروه کر اپرا می‌خوانند. ایده‌های خوبی وجود داشت اما نشد. انقلاب که شد هنرستان آواز را که جزئی از هنرستان عالی موسیقی بود تعطیل کردند در نتیجه نمی‌توانستیم به برنامه ‌های هنرستان‌ها که در اصفهان، تبریزو تهران دایر بود اتکایی داشته باشیم این است که توجه به دانشکده‌ها شد.
بعد از انقلاب پیگیر شرایط هنرستان موسیقی بودید؟
بله. بنده تقریباً 200 مقاله در مجله‌های هنری و موسیقی منتشر کرده‌ام که درمورد فضاهای آموزشی کشور است درواقع به هنرستان‌ها می‌رفتم، برنامه‌ها را می‌دیدم، نقد می‌کردم و عیب آنها را می‌گفتم.
نقد شما به چه چیز بود؟
هنرستان موسیقی رؤسای خیلی خوب نداشت و نیازمند یک فرد دلسوز بود. در این سال‌ها توجهی که به دانشگاه بود به هنرستان نشد. البته هنرمندان بزرگی چون حسین دهلوی بر رأس کار حضور داشتند که فرد بسیار تأثیر‌گذاری بود و خدمت بسیاری به موسیقی کرد.
خاطرات خوب و خوشی هم از آن دوران به یاد دارید؟
من دنیا را خوب می‌بینیم و اگردر حال حاضر از من سؤال کنند چه غمی دارید می‌گویم هیچ؛ چون انتظار و توقعم زیاد نیست همین که لطف می‌کنند درسی می‌دهم یا جشنی می‌گیرند راضی هستم.
فضای آموزش موسیقی را در این سال‌ها چگونه ارزیابی می‌کنید؟
البته که بهتر شده است؛ استادان برگشته‌اند و تدریس می‌کنند، شوراهای فرهنگی و گروه‌های مختلفی هم تشکیل شده که من در تعدادی از این گروه‌ها عضویت دارم. ناگفته نماند نواقصی هم همچنان پابرجاست به هر حال اینجا آلمان، اتریش یا فرانسه نیست اینجا ایران است.
در بخش تألیف متون درسی چطور؟ آیا نیاز است بازنگری صورت بگیرد؟
بله در هنر نیاز است که همیشه تغییراتی به وجود آید. همان طور که در معماری و نوع ساختمان‌ها تغییراتی ایجاد شده و اطلاعات عمومی مردم در زمینه هنر تغییر یافته است.
کتابی که اشاره داشتید در این دو سال اخیر منتشرشده – موسیقی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب جمهوری اسلامی ایران- به چه فراز و نشیب‌هایی در موسیقی ایران اشاره داشته‌اید؟
موسیقی ایران پیشرفت بسیاری داشته است. ما آهنگسازان بسیار خوبی درایران و خارج از ایران داریم که جای تحسین دارد. در آلمان وقتی پیچ تلویزیون را باز می‌کنید خواننده‌ها و نوازنده‌های ایرانی را می‌بینید و لذت می‌برید. موسیقی همچنان راه خود را ادامه می‌دهد اما درایران همچنان مشکلاتی وجود دارد و محدودیت‌ها موانعی را ایجاد کرده اما کسی که خارج از ایران زندگی می‌کند غصه ای ندارد و محدودیتی هم نیست و بسیار استقبال می‌شود. در این چهل سالی که از انقلاب اسلامی می‌گذرد اوضاع موسیقی ما تنها در خارج از ایران خوب شد و نباید در ایران انتظار بالایی داشته باشیم. من انتقاد دارم به اینکه چرا اپرا در ایران وجود ندارد! چرا ارکسترسمفونیک به‌طورمرتب و با برنامه انجام وظیفه نمی‌کند و دلمان را الکی خوش کرده‌ایم.
دراین سال‌های اخیراجراهایی با نام اپرا روی صحنه رفت که به‌طور قطع انتظار واقعی را نمی‌توانیم از معنای کامل اپرا در ایران داشته باشیم ارزیابی شما نسبت به این موضوع چیست؟
انواع و اقسام موسیقی فراوان است.از من سؤال کردند نظر شما در مورد موسیقی بد چیست؟ گفتم مگر موسیقی بد هم می‌شود! به شما می‌گویند یک خط روی کاغذ بکشید اما آیا این یک نقاشی است و می‌توان در مورد آن صحبت کرد! اگر در ایران با همین عنوان‌ها اپرا اجرا می‌شود بهتر از نبود آن است و در سطح خودش خوب است همان‌طور که نمایش متوسط هم اجرا می‌شود. البته که بهتر است اپرا به معنای واقعی باشد مثل همان خطی که می‌کشند و تصوری از نقاشی نیست. جوان‌های امروز روی آهنگ روز کلام تجاری می‌گذارند و صاحب آن می‌شوند اما اگر این اتفاق در اروپا انجام بگیرد و بدون کسب اجازه، کاری را به اسم خود منتشر کنند جریمه می‌شوند. در ایران برای خانم‌ها محدودیت‌های بسیاری وجود دارد و اتفاقاً صداهای بسیار خوب شنیده می‌شود منتهای مطلب کمتر اجازه فعالیت می‌دهند.
فارغ‌التحصیلان دانشگاه یا هنرستان چه جایگاهی در جامعه دارند؟
معمولاً فارغ‌التحصیلان موسیقی شغل دیگری را انتخاب می‌کنند. یک تعداد از کسانی که تحصیل موسیقی کرده‌اند به‌دنبال کارها و تشکیلاتی می‌روند که بی‌ارتباط با موسیقی نیست یا اینکه در خارج از ایران فعالیت می‌کنند. البته یک تعداد از دانشجویان هم برای تحصیلات عالی به کشورهای همسایه می‌روند. در حال حاضر موسیقی شرقی و غربی به هم نزدیک‌تر شده است. سابق موسیقی سنتی یک قالب معینی بود اما در حال حاضر موسیقی سنتی بهره ای از اپرا گرفته است و به سنت می‌افزاید.
در صدا‌و‌سیما هم تدریس می‌کردید؟
بله. آن زمان دکترحسن ریاحی مدیر بخش موسیقی بودند – حدود 20 سال گذشته بود- و از من برای تدریس دعوت کردند. به‌نظر من صدا و سیما باید کار خود را بکند و انتخاب موسیقی، آهنگساز و... را به عهده دیگران بگذارد. موسیقی خوب باید از صدا‌و‌سیما شنیده شود نه اینکه خودشان سازنده باشند. در مورد سیاست هم وضع به همین منوال است بهتر است سیاسیون کار خود را انجام بدهند و اهل موسیقی کار خود را.
در حال حاضر به چه کاری مشغول هستید؟
کتابی آماده چاپ دارم به‌نام «از قمر تا ثمر» که اشاره ای است به موسیقی آوازی بانوان از قمرالملوک وزیری تا پری ثمر همسرم است. زمانی که برای چاپ کتاب آن اقدام کردم گفتند باید اصلاحاتی صورت بگیرد و نام یک تعداد خواننده‌ جا افتاده است این کتاب آماده انتشار است مگر اینکه اسم کتاب را تغییر بدهم. من آهنگساز نیستم اما گاهی اوقات برای خودم آهنگی می‌سازم و شعر می‌گویم. برای دخترم هم شعر‌های بسیاری گفته‌ام.
خواسته شما از جامعه هنری چیست؟
به موسیقی توجه بیشتری شود و موزیسین‌ها راعزیز بدارند تا از کشور خارج نشوند.
در خصوص بخش پژوهش که عمده فعالیت شماست چه انتظاراتی دارید؟
بسیار بسیار متأسفم که پژوهش نان ندارد و برای ناشر صرف نمی‌کند. موسیقی ما محدود است و پیشرفتی نداشته در نتیجه تکرار می‌شود. به هنر بخصوص موسیقی کم لطفی شده و باید بیشتر توجه شود.
اوضاع حال حاضر شعرو ترانه چگونه است؟
یک آهنگساز نباید شاعرباشد و هر کدام رشته ای مجزا هستند. پسرخاله من سهراب سپهری است و تقریباً هم سن و سال هستیم البته من دو ماه بزرگ‌تر هستم. ادبیات در خانواده ما موروثی بود. سهراب نقاشی‌های بسیار خوبی هم می‌کشید. در این که هر دو به ادبیات علاقه داشتیم شکی نبود.اشعارسهراب سپهری یک مقدار رمانتیک‌تر از من است و نگاه دیگری به دنیا داشت اما من سعی می‌کنم دنیا را رئال ببینم وواقعیت را لمس کنم. شعرهای سهراب مردمی است و با مردم حرف می‌زند به همین دلیل بسیار استقبال شد.
در حال حاضر گاهی شعر‌های خوب هم شنیده می‌شود و گاهی تکراری. بیشتر اشعار را با یکسری اصلاحات از بر می‌کنند و این کار برایشان سنت شده است درحالی که باید یک سری اصلاحات را تغییر بدهیم اما جرأت آن را نداریم برای همین هم موسیقی ما تکراری است مگرآنهایی که در فرنگ و اروپا هستند و هر چه دلشان می‌خواهد با موسیقی انجام می‌دهند.
برای بهتر شدن اوضاع موسیقی چه ایده و پیشنهادی دارید؟
استادان خوب درموسیقی ایران حضور دارند اما کم تعداد و باید آثاراین بزرگان اجرا و شنیده شود. باید درزمینه موسیقی ایرانی نوآوری انجام بدهیم و بتوانیم غیر از شور، ماهور، نوا، همایون و... موسیقی‌های دیگری را هم پیاده کنیم. درهنرباید آزادی عمل وجود داشته باشد و از سنت‌ها فاصله بگیرند و همه‌اش هفت دستگاه و 228 گوشه نباشد. در حال حاضر استادانی چون حسین علیزاده و کیهان کلهر کارهای تازه ارائه داده‌اند که بسیار شنیدنی است. یک زمان علاقه به شنیدن صدای کمانچه نداشتیم و به سراغ ویولن می‌رفتیم اما امروز اینگونه نیست همه به صدای ساز کمانچه علاقه‌مند هستند. در بخش پژوهش و ادبیات هم وضع به همین منوال است. ادبیات ما بسیار غنی است و در دنیا زبانزد است و حرفی برای گفتن دارد اما نوآوری درآن دیده نمی‌شود همان‌طور که در دین هم کماکان می‌شود صحبت‌های تازه داشت.
آینده موسیقی را چگونه می‌بینید؟
برادر بزرگ‌ترم جمله‌ای دارد و می‌گوید «فردا روز ماست» من از این جمله وام می‌گیرم و می‌گویم فردا بهتر از امروز است.
 
منبع : ایران آنلاین